loading...
مقالات آموزشی کمیاب و دانلود رایگان نرم افزار های مفید
کیانوش انصاری بازدید : 157 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

قوانین مربوط به روابط عاشقانه و زناشویی

در روزهای اول شروع یک ارتباط، هیچ یک از طرفین تمایلی به فکر کردن در مورد قوانین و مقررات موجود ندارد. این دوران زمان خوشی است و قانون گذاشتن و اجرای آن چندان لازم و ضروری به نظر نمی رسد؛ اما به هر حال بنیان نهادن یک سیستم نظامند قانونی از همان ابتدای کار امری لازم الاجرا به شمار می رود. منظور ما این نیست که باید تمام جزئیات را روی ورق بیاورید و همه چیز به صورت مکتوب باشد، بلکه یک چارچوب کلی برای کلیات کار باید طراحی شود که به واسطه آن تمام کارها با آرامش و راحتی بیشتری پیش رود.

در کنار این قوانین یک سری مجازات هایی نیز برای اجرا نکردن آنها باید در نظر گرفته شود. باید به خاطر داشته باشید که اگر می خواهید همسرتان از قوانینی که شما مقرر کرده اید پیروی کند، باید ابتدا خودتان آنها را رعایت نمایید. پس بهتر است که اگر خودتان آنها را رعایت نکردید، ابتدا مجازات را بر روی شخص خودتان پیاده کنید.

هیچ یک از دو طرف نباید با شخص سومی ارتباط داشته باشند

همیشه یک قانون ابدی وجود دارد که همه ملزم به پذیرش آن هستند: هیچ گونه خیانتی وجود نداشته باشد. با ورود به یک رابطه، شما خود به خود یک چنین قانونی را می پذیرید و باید گردش و تفریح های تک نفره را کنار بگذارید چراکه تنها چیزی که میتواند شما را در زندگی مشترکتان به موفقیت برساند، اعتماد متقابل است. زمانیکه حتی برای یک بار بوی خیانت به رابطه وارد شود، اعتماد برای همیشه از بین خواهد رفت.

بنیان نهادن این قانون کار ساده ای است. معمولاً هر دو نفر به یک چنین قانونی پایبند بوده و تمایل دارند که آنرا اجرا نمایند. خانم دوست ندارد که شما با دختر های دیگر این طرف آنطرف بروید و شما هم به طور حتم دوست ندارید که او دنبال مردهای دیگر راه بیفتد. زمانیکه قرار های ملاقات طی شد و رابطه وارد مراحل جدی تر شد، فقط کافی است که یک بار به این قانون اشاره کنید. در حقیقت صحبت کردن در مورد این مطلب که قرار گذاشتن با افراد دیگر از این پس ممنوع می شود، خود اهمیت این موضوع را به طرف مقابل انتقال خواهد داد.

مجازات: احترام به این قانون و پایبندی به آن از اهمیت بالایی برخوردار می باشد، تنها مجازاتی که می توان برای آن در نظر گرفت پایان دادن سریع به رابطه است.

بهای بقای ارتباط باید در یک حد معین باقی بماند

توقعات بیجا در یک رابطه جایی ندارند؛ و این امر از همان ابتدای رابطه باید روشن شود. البته منظور ما این نیست با افرادی زندگی کنید که هیچ گونه آرزو و رویایی ندارند اما به هر حال باید انتظارات طرف مقابل از شما منطقی باشد. توقعات بیجا و آرزوهای غیر منطقی و غیر واقعی می توانند رابطه را خسته کننده نمایند. در ابتدا شاید جالب باشد که نیازهای یکدیگر را برآورده کنید، اما به هر حال هر دو طرف باید به خوبی بدانند که هر دگی فردی خود را دارد و نمی تواند تمام زندگی اش را وقف برآورده کردن آرزوهای دیگری کند.

برگرداندن این قانون در زندگی واقعی شاید قدری نیرنگ آمیز باشد. در ابتدای رابطه شاید برای جلب رضایت و بدست آوردن او هر کاری که می خواهد را برایش انجام دهید و هر کاری که از دستتان بر بیاید را انجام دهید. سرو کردن غذای مورد علاقه او، خریدن گل های رنگارنگ و بردن او به مکان های که دوست دارد خوب است، اما نباید بیش از اندازه در این کار زیاده روی به خرج دهید. به هر حال شما هر زمان که توانایی انجام چنین کارهایی  را داشتید، نباید از انجام آنها دریغ کنید، اما شما باید محبت به او بدهید نه اینکه او بیش از اندازه از شما انتظار داشته باشد.

مجازات: مجازات باید با جرمی که شکل گرفته هماهنگی داشته باشد. به عنوان مثال اگر او از شما انتظار دارد که هر روز برایش گل رز بگیرید، چند روز این کار را انجام ندهید تا با این امر او به این نتیجه برسد که توقعش در این مورد چندان مطابق میل باطنی شما نیست. مجازات های جدی تر نظیر قطع ارتباط را باید بگذارید برای مقوله های جدی تر؛ به عنوان مثال در مواردی شبیه به این مطلب که او از شما انتظار دارد تا با دوستان صمیمی خود قطع رابطه کنید.

مالکیت طلبی ضمنی ممنوع

قرار گرفتن در یک ارتباط به آن معنا نیست که پس از مدتی یکی از طرفین مالک طرف دیگر می شوند. هر دو طرف باید آزادانه به زندگی خود بپردازند. این بدان معناست که: کسی حق ندارد برای دیگری تصمیم گیری کند، و یا در مورد کارهای بزرگ به تنهایی تصمیم گیری نماید. فقط به این خاطر که شما ازدواج کرده اید دلیلی نمی شود که ارتباطتتان را با دوستانتان قطع کنید، مطابق میل او تفریحات خود را انتخاب کنید و هر کاری که او دوست داشته باشد را انجام دهید. باید به یکدیگر فضا بدهید تا هر یک مطابق میل خود کارهای شخصی اش را انجام دهد.

این مورد مقوله ای است که سبب برزو مشکلات زیادی در روابط می شود. هیچ موقع ارتباط به جایی نمی رسد که یکی از طرفین حق داشته باشد به نفر دیگر بگوید: "خوب از این به بعد من به جای تو تصمیم می گیرم." به هر حال به محض اینکه برای نخستین بار احساس کردید که او حس مالکیت طلبی نسبت به شما پیدا کرده است، موضوع را با او در میان گذاشته، خودتان را حتی از حواشی این مسئله هم کنار بکشید.

مجازات: برای هر گونه جرمی که مرتکب می شوند، شما هم به مثابه آن مقداری از آزادی ها و امیال شخصی آنها را محدود کنید. به عنوان مثال اگر او برنامه ریزی کرد که امشب با خانواده عمه و شوهر عمه پیرش شام را صرف کنید، شب بعد او را به تماشای یک فیلم خسته کننده ببرید.

روابط گذشته باید فراموش شوند

زمانیکه شما با یک نفر ارتباط برقرار می کنید، باید گذشته را فراموش کنید. هیچ یک از طرفین حق ندارد از اتفاقاتی که در زندگی گذشته افراد ایجاد شده به عنوان مقوله ای برای پیش داوری استفاده کند. بنابراین هیچ گاه به خانمتان نگویید که نامزد قبلی تان از او زیباتر بوده که او هم به شما پاسخی می دهد که خودتان بهتر می دانید.

البته منظور ما این نیست که نباید در مورد گذشته تان هیچ حرفی به میان بیاورید. اگر بخواهید با کسی ازدواج کنید، باید بدانید که در گذشته چه کارهایی را انجام می داده و چه نوع زندگی داشته؛ اما نباید اجازه دهید که گذشته بر روی او تاثیر منفی بگذارد. به هر حال باید به او نشان دهید که گذشته برایتان اهمیتی ندارد. این کار را می توانید شما به عنوان مثال می توانید زمانیکه او مطلبی از گذشته می گوید و دستپاچه میشود، این مطلب را اظهار کنید که نگران نباشد چرا که گذشته برای شما اهمیتی ندارد. سعی کنید که در مورد این مطلب هیچ گونه صبری از خود نشان نداده و به سرعت در مقابل چنین گزینه ای از خود واکنش نشان دهید.

مجازات: اگر احساس میکنید که همسرتان در گذشته زندگی می کند، شما هم برخی از ویژگی هایتان را که دوست می دارد، کاهش دهید، اما به او بگویید که چرا چنین کاری می کنید تا او هم تصور نکند شما فرد خوبی نیستید. به او بگویید که وقتی به زمان حال بازگردد تمام خوبی های شما نیز به سر جایشان بازخواهند گشت.

قوانین عشق ورزی

نوشتن این قوانین و راضی کردن افراد برای امضای آن شاید کار دشواری به نظر برسد، اما اگر از همان ابتدا تمام این موارد را برای او معین کنید، دیگر در آینده به مشکل برخورد نخواهید کرد.

کیانوش انصاری بازدید : 135 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

صورت جلسه مصوبات سفر معاونت محترم ریاست جمهور و ریاست سازمان حفاظت محیط زیست به شهرستان درگز با حضور نماینده محترم مردم درگز جناب آقای دلاور ، فرماندار و امام جمعه محترم شهرستان درگز و سایر مسئولین محترم شهرستان - استان خراسان رضوی

  1. تاکید بر ایجاد سازو کار لازم به منظور توسعه گردشگری از طریق ایجاد زیر ساخت های لازم . ( بخش پیگیری مصوبه : فرمانداری ، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ، حفاظت محیط زیست )
  2. ایجاد ساز و کار مناسب به منظور حضور موثر تر بخش خصوصی با ایجاد مراکز تفریحی ( بخش پیگیری مصوبه : فرمانداری ، حفاظت محیط زیست )
  3. انجام مطالعات ظرفیت سنجی گیاهان دارویی پارک ملی تندوره ( بخش پیگیری مصوبه : حفاظت محیط زیست )
  4. شناخت ظرفیت های قابل احصاء به منظور توانمند سازی منطقه در راستای توسعه بهره برداری مطلوب از سایت طبیعت گردی ( بخش پیگیری مصوبه : حفاظت محیط زیست ، شورای برنامه ریزی شهرستان )
  5. پیگیری به منظور اجرا و توسعه زیر ساخت ها { آسفالت راه داخلی تفرجگاه چهلمیر ف احداث پارکینگ و ... } ( بخش پیگیری مصوبه : حفاظت محیط زیست ، شورای برنامه ریزی شهرستان )
  6. انجام مطالعات آب دره چهلمیر ( بخش پیگیری مصوبه : حفاظت محیط زیست ، سازمان آب منطقه ای )
  7. حذف گونه های گیاهی مهاجم در مسیر دره چهلمیر ( بخش پیگیری مصوبه : فرمانداری ، حفاظت محیط زیست )
  8. انجام هماهنگی های لازم در راستای استقرار فضاهای تامین مایحتاج عمومی مردم و مراکز فرهنگی ، کتابخانه و ... ( بخش پیگیری مصوبه : فرمانداری ، حفاظت محیط زیست ، بخش خصوصی)
  9. توسعه ورزش های همگانی  { کوهپیمایی ، دوچرخه سواری و .. } ( بخش پیگیری مصوبه : فرمانداری ، حفاظت محیط زیست ، تربیت بدنی)
  10. ایجاد موزه تاریخ طبیعی در زون تفرجگاهی پارک ( بخش پیگیری مصوبه : شورای برنامه ریزی شهرستان ، حفاظت محیط زیست ، میراث فرهنگی و گردشگری )

۱۹ مهر ۱۳۸۹

کیانوش انصاری بازدید : 205 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)
 
برای شروع کار کافی است از منوی Start وارد Run شوید. سپس هر یک از دستورات موجود در ستون دستور را تایپ نموده و سپس Enter بزنید تا بلافاصله برنامه مورد نظر اجرا گردد.

نام برنامه اجرایی
دستور
Accessibility Controlsaccess.cpl
Add Hardware Wizardhdwwiz.cpl
Add/Remove Programsappwiz.cpl
Administrative Toolscontrol admintools
Automatic Updateswuaucpl.cpl
Bluetooth Transfer Wizardfsquirt
Calculatorcalc
Certificate Managercertmgr.msc
Character Mapcharmap
Check Disk Utilitychkdsk
Clipboard Viewerclipbrd
Command Promptcmd
Component Servicesdcomcnfg
Computer Managementcompmgmt.msc
Date and Time Propertiestimedate.cpl
DDE Sharesddeshare
Device Managerdevmgmt.msc
Direct X Control Panel - If Installeddirectx.cpl
Direct X Troubleshooterdxdiag
Disk Cleanup Utilitycleanmgr
Disk Defragmentdfrg.msc
Disk Managementdiskmgmt.msc
Disk Partition Managerdiskpart
Display Propertiescontrol desktop
Display Propertiesdesk.cpl
Display Properties w/Appearance Tab Preselectedcontrol color
Dr. Watson System Troubleshooting Utilitydrwtsn32
Driver Verifier Utilityverifier
Event Viewereventvwr.msc
File Signature Verification Toolsigverif
Findfastfindfast.cpl
Folders Propertiescontrol folders
Fontscontrol fonts
Fonts Folderfonts
Free Cell Card Gamefreecell
Game Controllersjoy.cpl
Group Policy Editor - XP Progpedit.msc
Hearts Card Gamemshearts
Iexpress Wizardiexpress
Indexing Serviceciadv.msc
Internet Propertiesinetcpl.cpl
IP Configuration - Display Connection Configurationipconfig /all
IP Configuration - Display DNS Cache Contentsipconfig /displaydns
IP Configuration - Delete DNS Cache Contentsipconfig /flushdns
IP Configuration - Release All Connectionsipconfig /release
IP Configuration - Renew All Connectionsipconfig /renew
IP Configuration - Refreshes DHCP & Re-Registers DNSipconfig /registerdns
IP Configuration - Display DHCP Class IDipconfig /showclassid
Java Control Panel - If Installedjpicpl32.cpl
Java Control Panel - If Installedjavaws
Keyboard Propertiescontrol keyboard
Local Security Settingssecpol.msc
Local Users and Groupslusrmgr.msc
Logs You Out Of Windowslogoff
Microsoft Chatwinchat
Minesweeper Gamewinmine
Mouse Propertiescontrol mouse
Mouse Propertiesmain.cpl
Network Connectionscontrol netconnections
Network Connectionsncpa.cpl
Network Setup Wizardnetsetup.cpl
Notepadnotepad
Nview Desktop Manager - If Installednvtuicpl.cpl
Object Packagerpackager
ODBC Data Source Administratorodbccp32.cpl
On Screen Keyboardosk
Opens AC3 Filter - If Installedac3filter.cpl
Password Propertiespassword.cpl
Performance Monitorperfmon.msc
Performance Monitorperfmon
Phone and Modem Optionstelephon.cpl
Power Configurationpowercfg.cpl
Printers and Faxescontrol printers
Printers Folderprinters
Private Character Editoreudcedit
Quicktime - If InstalledQuickTime.cpl
Regional Settingsintl.cpl
Registry Editorregedit
Registry Editorregedit32
Remote Desktopmstsc
Removable Storagentmsmgr.msc
Removable Storage Operator Requestsntmsoprq.msc
Resultant Set of Policy - XP Prorsop.msc
Scanners and Camerassticpl.cpl
Scheduled Taskscontrol schedtasks
Security Centerwscui.cpl
Servicesservices.msc
Shared Foldersfsmgmt.msc
Shuts Down Windowsshutdown
Sounds and Audiommsys.cpl
Spider Solitare Card Gamespider
SQL Client Configurationcliconfg
System Configuration Editorsysedit
System Configuration Utilitymsconfig
System File Checker Utility - Scan Immediatelysfc /scannow
System File Checker Utility - Scan Once At Next Bootsfc /scanonce
System File Checker Utility - Scan On Every Bootsfc /scanboot
System File Checker Utility - Return to Default Settingsfc /revert
System File Checker Utility - Purge File Cachesfc /purgecache
System File Checker Utility - Set Cache Size to size xsfc /cachesize=x
System Propertiessysdm.cpl
Task Managertaskmgr
Telnet Clienttelnet
User Account Managementnusrmgr.cpl
Utility Managerutilman
Windows Firewallfirewall.cpl
Windows Magnifiermagnify
Windows Management Infrastructurewmimgmt.msc
Windows System Security Toolsyskey
Windows Update Launcheswupdmgr
Windows XP Tour Wizardtourstart
Wordpadwrite

کیانوش انصاری بازدید : 158 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)
:: خوب همونطور که بهتون قول داده بودم تو این پست کد جاوا اسکریپت نمایش جمله و متن تصادفی رو با ظواهری مختلف برای وب سایت ها و وبلاگ های مختلف تهیه کردم که نمایش این کدها رو در زیر می بینید :

 

نمایش متن تصادفی برای وبسایت های مختلف نمایش متن تصادفی برای وبسایت های مختلف
نمایش متن تصادفی برای وبسایت های مختلف نمایش متن تصادفی برای وبسایت های مختلف

 

کدهای نمایش جمله ی اتفاقی و تصادفی موجود در این پست عبارتند از :

:: کد نمایش جمله تصادفی برای وبلاگهایی با موضوعات عاطفی ، عاشقانه و احساسی

:: کد نمایش اس ام اس تصادفی برای وب سایت های سرگرمی و sms و …

::  کد نمایش تصادفی جملات حکیمانه و سخنان بزرگان برای وبلاگ های عمومی

برای نمایش و دریافت این کدهای زیبا در ادامه ی مطلب با ما باشید!


 

ادامه ی مطلب

کیانوش انصاری بازدید : 133 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)
قدرت کلمات

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودالی عمیق افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قورباغه دیگر گفتند که راه چاره ای برای خروج از چاله نیست و شما به زودی خواهید مُرد.
دو قورباغه، این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توان کوشیدند تا از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند که دست از تلاش بردارند چون نمی توانند از گودال خارج شوند.
بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت و سر انجام به داخل گودال پرت شد و مُرد.
قورباغه دیگر اما با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد. هر چه بقیه قورباغه ها فریاد می زدند که تلاشِ بیشتر فایده ای ندارد، او مصمم تر می شد؛ تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد.
وقتی بیرون آمد بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: «مگر تو حرفهای ما را نمی شنیدی؟»
معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند.

کیانوش انصاری بازدید : 141 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)
درخرداد ماه ۱۲۸۷ خورشیدی (مه ۱۹۰۸ میلادی)، در حالیکه استبداد صغیر محمد علیشاهی در اوج بود و آزادیخواهان، بویژه در تبریز قهرمان به مبارزه مسلحانه برخاسته بودند، در مسجد سلیمان گرم و دوردست، نخستین چاه نفت فوران کرد و این ماده‌ی استراتژیک، سیاه، و "آتش افروز" را وارد حیات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران و سپس منطقه ساخت. و این خود یک طنز تلخ و درعین حال جالب تاریخ (و اقتصاد سیاسی) است که دو پدیده‌ی سیاسی-اجتماعی و اقتصادی مهم (مشروطه و نفت) به فاصله‌ی یکسال از هم، در دهه‌ی آغازین قرن بیستم پای به عرصه‌ی هستی ایران نهادند و یکی (نفت) در تداوم نقش آفرینی تاریخی خود عملا بازدارنده دیگری (پیشرفت انقلاب و سمت‌گیری تاریخی آن) و سوخت‌رسان به ماشین استبداد و ارتجاع شد – و کماکان نیز هست.

به راستي چرا نفت که این چنین چهره‌ی زمین و زمان را دگرگون ساخته و موجب تغییر کیفی و کمی زندگی انسان ایرانی و انیرانی در کلیت آن شده است، نه تنها کمکی به استقرار عدالت، حاکمیت ملی، و حکومت قانون- شعارها و هدف‌های انقلاب مشروطه در ایران نکرد بلکه موجب ناهنجاری‌های اقتصادی و به حاشیه رانده شدن تولید صنعتی و کشاورزی کشور نیز شد؟

تا پیش ازملی شدن نفت به پایمردی زنده یاد مصدق، نفت نقش چندانی دراقتصاد ایران نداشت و آنچه از بابت آن نصیب (دولت) ایران می‌شد، جز یک بهره مالکانه‌ی اندک، چند سنت هر بشکه، و مقادیری رشوه به خواستاران متنفذش، نبود. مصدق چون به آزادی، استقلال، رفاه مردم و حکومت قانون باور داشت، براین گمان بود که نفت پس از ملی شدن در خدمت رفاه و پیشرفت مردم عمدتا تهیدست ایران قرار خواهد گرفت (چنانکه در جلسه‌ی فوق العاده شورای امنیت چند بار بر آن تاکید کرد)، نه گنج بادآورده‌ای در خدمت دولت‌های خودکامه وسرکوبگر.

شاید مصدق (به خطا) "نقش خود در آیینه می‌دید" و گمان می‌برد از آن پس ترکیب نفت و مشروطه در ایران رفاه و دمکراسی به ارمغان می‌آورد و کشور را در شاهراه توسعه و آزادی به پیش خواهد راند. مصدق دمکرات و معتقد به استقلال وآزادی، شاید ساده اندیشانه، فکر می‌کرد که پس از وی، دولت دمکراسی همچنان برقرار خواهد ماند و نفت، افزون بر نقش مالی آن به عنوان یک سرمایه ملی، در خدمت توسعه‌ی اقتصادی و اجتماعی، به مانند یک ماده‌ی روان‌کننده، ماشین دمکراسی ایران را روان و به حرکت آن شتاب خواهد بخشید.

اما این رویای وی و بسیاری از ایرانیان به واقعیت نپیوست و نفت عملا به عنوان سوخت ماشین سرکوب، استبداد و رانت سیاسی- اقتصادی، درخدمت فربه سازی دولت، افزایش فاصله‌ی طبقاتی و گسترش شکاف ملت- دولت، توسعه‌ی سرطانی شهرها و تهی و متروک شدن روستاها و لذا تضعیف اقتصاد کشاورزی، گسترش بی رویه دیوانسالاری دولتی و اقتصاد دلالی و... بدتراز همه، آلودگی انبوه محیط زیست قرارگرفت. چرا که نفت و صنعت نفت ایران نه "ملی" که "دولتی" (آن هم دولت کودتایی) شده بود، دولتی که نه برخاسته از رای ملت که برفراز ملت بود وعمل می‌کرد - و هنوزهم ما نتوانستيم نفت را آنگونه كه بايد و شايد استفاده و هدايت كنيم.
مسئله‌ی نفت و کنترل دولت برآن به مثابه یک رانت، از بسیاری جهات مانند مسئله‌ی آب و آبیاری در دوران باستان و سده‌های میانه بوده است. برخی تاریخ‌نگاران و پژوهندگان خارجی و داخلی (مارکس، انگلس، ویتفوگل، مورگان، خنجی، ماهرویان و دیگران)، کم آبی در آسیا و ایران و نقش مهم دولت مقتدر و مستبد مرکزی در تاسیس شبکه‌های عظیم آبیاری و ساماندهی توزیع آب در میان کشاورزان امپراتوری طی سده‌ها را ازعوامل مهم شکل گیری و تداوم استبداد دانسته‌اند. دولت‌های مستبد ایرانی و شرقی با بخدمت گرفتن یک دیوان سالاری گسترده و سراسری، کار سامان‌دهی توزیع آب، زه کشی، حفظ و لایروبی سد‌ها و قنات‌ها، و استخدام کارگزاران و ماموران برای اخذ مالیات و نظارت برحسن انجام کارها، عملا کنترل حیات اقتصادی کشور و امپراتوری را که عمدتا مبتنی بر تولید کشاورزی بود، بدست داشتند. در نتیجه، مادامی که دولت‌های متمرکز و مقتدر پا برجا بودند و کنترل امور را به دست داشتند، اقتصاد بسامان بود و مردم در رفاه و آسایش (نسبی) می‌زیستند. از سوی دیگر، کنترل بر آب و "حقابه " و انحصار رانتی آن ابزار کنترل و سرکوب نیز محسوب می‌شد و دولت‌ها با توسل به این ابزار حیاتی، هر زمان لازم می‌دیدند، مخالفان را مجازات می‌کردند. چنین به نظر می‌رسد که از آنجا که ارزش زمین کشاورزی بدون آب ناچیز و آب هم در کنترل دولت بود، مالکیت خصوصی در ایران از جمله به این دلیل مجال رشد نیافت.

کنترل دولتی منابع نفت در ۵۰ سال گذشته نیز حکم کنترل آب توسط دولت در دوران باستان و سده‌های میانه را پیدا کرده و مالکیت دولتی (و نه ملی) بر آن، تکاپوی دمکراتیک ملت را دشوار و آن را وابسته‌ی مستقیم و غیرمستقیم دولت‌ها ساخته، و به نظر می‌رسد مادامی که راهی برای کنترل دمکراتیک نفت و صنعت نفت یا سازوکاری برای رانت زدایی از آن اندیشیده نشود، کنترل دولت بر نفت، صرفنظر از نوع حکومت، همچنان در خدمت ادامه‌ی خودکامگی سیاسی در ایران خواهد بود. این شرایط البته ویژه‌ی ایران نیست و اصولا در بیشتر کشورهای صادرکننده نفت، رژیم‌های خودکامه یا شبه خودکامه حکومت می‌کنند. در نتیجه دولت‌های دمکراتیک که با رای آزادانه‌ی مردم شکل می‌گیرند و برای گذران امور به مالیات رای دهندگان وابسته‌اند در این کشورها زمینه ظهور پیدا نمی‌کنند، چرا که درآمد نفت دولت را از مالیات مردم بی نیاز می‌کند و با تغییر رابطه‌ی قدرت و ثروت اجازه به شکل گیری و رشد بورژوازی ملی را که متولی عمده‌ی دمکراسی است، نمی‌دهد. سرکردگان این دولت‌ها و کارگزاران‌شان افزون برخودکامگی، عمدتا به دلیل همین درآمدهای باد آورده به فساد نیز آلوده اند، و همین فساد است که همزاد استبداد و درعین حال "چشم اسفندیار" آن محسوب می‌شود. اما حکایت همچنان باقی است، زیرا خودکامگی و فساد وستم هر چند ازعوامل مهم برافتادن یک رژیم خودکامه و مستبد هستند، درصورت برکنده نشدن ریشه‌ی آن‌ها به نوبه‌ی خود استبداد و فساد را بازتولید می‌کنند. چنانکه برافتادن رژیم خودکامه و نفتی پهلوی در ایران، راه به یک رژیم دمکراتیک نبرد و حکومتی با دبر گروه بر مردم بر سر كار آمد. بی‌گمان، درآمد ظاهرا بی‌پایان نفت حکم آب و کود برای تقویت ریشه درخت کهنسال استبداد در ایران را داشته و درصورت عدم چاره اندیشی، همچنان خواهد داشت.

از سوی دیگر با کشف نفت در ایران و سپس دیگر مناطق درون و حاشیه‌ی خلیج فارس، نگاه قدرت‌های بزرگ وقت، بویژه بریتانیا، به کشور ما استراتژیک و آزمندانه‌تر شد و ایران که پیشتر به عنوان یک "دولت پوشالی"، نیروی حائلی بین امپراتوری توسعه طلب روسیه و هندِ بریتانیا شناخته می‌شد و ازاین منظر اهمیت داشت، موقعیتی جدید و فرا-استراتژیک یافت. اما اهمیت ایران نفتی به همین جا ختم نشد. یک دهه پس از کشف نفت و در گرماگرم جنگ جهانی اول، همسایه‌ی قدرتمند و متجاوز شمالی ما خود دچار توفان ویرانگر انقلاب بلشویکی شد، و این انقلاب که ابتدا گمان می‌رفت بنا بر شعارها و هدف‌های اولیه‌اش، نعمتی برای ایران باشد و خاطره‌ی تجاوزگری و ستمکاری رژیم پیشین تزاری را از اذهان ایرانیان بزداید (چنانکه درابتدا نیز چنین کرد و نخستین پیامد انقلاب بلشویکی روسیه لغو پیمان سری ۱۹۰۷ بریتانیا و روسیه بود که ایران را به دو منطقه زیر نفوذ شمالی و جنوبی و یک منطقه‌ی بی‌طرف مرکزی تقسیم می‌کرد)، با فرونشستن غبار جنگ‌های داخلی روسیه، رویکرد رژیم جدید بلشویکی به اصل "سوسیالیسم در یک کشور" و جبهه‌گیری و هماوردی ایدئولوژیکی و استراتژیکی متعاقب آن با غرب سرمایه‌داری به رهبری آنگلوساکسون‌ها، ایران ِ همسایه دوباره و این بار در منگنه‌ی ایدئولوژی شمال و نفت جنوب قرارگرفت.

ازآن پس ترکیب نفت و همسایگی (دیوار به دیوار) با دژ "سوسیالیسم" که داعیه‌ی جهانگیری داشت، آرمان‌های دمکراتیک انقلاب مشروطه را به حاشیه راند. و هرچند در دهه ۱۳۲۰(۱۹۴۰) در اثر جنگ جهانی دوم فرصت تجدید حیات برای آن فراهم شد، اما هیولای دو سر نفت و ایدئولوژی از چنان وزن و اهمیت استراتژیکی یی برخوردار بود که ایران و مردم آن را به رغم همه‌ی فداکاری‌ها و خون دل‌ها در چنبره‌ی اسارتبار خود نگاه داشت. نقطه‌ی اوج این درآمیزی نفت و ایدئولوژی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پدیدار شد که طی آن دمکراسی و حاکمیت ملی قربانی الزامات نفتی- آنتی کمونیستی جنگ سرد شد. نقش نفت از آن تاریخ به بعد در سیاست داخلی و خارجی ایران برجسته‌تر شد و رفته رفته اقتصاد ملی را در چنبره‌ی کامل خود گرفت، بطوریکه حتا انقلاب بزرگ ۱۳۵۷ که نظام خودکامه سلطنتی را برانداخت، با نقش آفرینی نفت و یک ایدئولوژی دیگر (اسلام سیاسی) و سایرعوامل خارجی و داخلی استحاله و به راهی کاملا متفاوت کشانده شد.

اکنون سه دهه پس از انقلاب، در حالیکه جامعه‌ی ایران (و جهان) به کلی دگرگون شده و چراغ جنگ سرد در عرصه‌های منطقه‌ای و جهانی خاموش شده است، نقش نفت در اقتصاد ایران از هر زمان برجسته‌تر، دولت نفتی تر، توان مالی و... آن افزون تر شدید ترشده است، و طرفه آن که در غیبت ایدئولوژی سوسیالیسم روسی، اسلام بنیادگرا تا اندازه‌ی زیادی جای آن را- البته در کشورهای مسلمان- پرکرده است. نقش متناقض نفت در پیشرفت و رفاه مادی از یک سو، و تحکیم استبداد، گسترش فساد و افزایش فاصله‌ی طبقاتی از سوی دیگر، بر پیچیدگی و سردرگمی اوضاع افزوده و دود سیاه ناشی از آتش‌افروزی‌های آن فضای مبارزات آزادیخواهانه و عدالت‌طلبانه‌ی مردم ایران را تیره وتار کرده است.

شاید اگر مته حفاری جورج رینولدز درآن سحرگاه پنجم خرداد ۱۲۸۷ خورشیدی در مسجد سلیمان، به این ماده‌ی استراتژیک سیاه و" آتش افروز" نمی‌رسید واو و پشتیبانان مالی‌اش از خیرنفت ایران می‌گذشتند و "بساط شعبده"‌ی خودرا جای دیگری می‌گستردند، یک سال بعد که انقلابیون مشروطه‌خواه تهران را گرفتند و مجلس مشروطه را بازگشودند، ایران به رغم فقر وعقب‌ماندگی ساختاری، با گام‌های آهسته ولی پیوسته، در راه هدف‌های انقلاب مشروطه پیش می‌رفت و ما با همان پویه‌های سنتی و درونزای جامعه‌ی خود و بهره‌گیری از دانش و اندیشه‌ی مدرن غربی، بی مزاحمت چندان "آلبیون و سام" و همزیستی مسالمت آمیزو دمکراتیک با "خاله خرسه"، اکنون پس از یکصد سال دستاوردهای انقلاب مشروطه را کمابیش نهادینه کرده بودیم و به هر روی روزگاری خوش تر از حال می‌داشتیم – چنانکه هند ِ فقیر و تازه از بندرسته، بی‌نفت و انرژی، اما با نیروی زاینده‌ی دمکراسی و خردورزی و رواداری که گاندی و نهرو را (معمارانی که خشت اول راست بنهادند) زاد و پرورد، امروز پس از۶۰ سال به جایگاه ممتازو قابل احترام کنونی رسیده است. وایضا با درجاتی کمتر، ترکیه.

در پایان و در این ۱۰۰ مین سال کشف نفت این پرسش همچنان باقی است که، براستی و بنا به معیار طلایی هزینه- فایده نفت دستاوردی برای ایران و مردم آن داشته است؟
کیانوش انصاری بازدید : 128 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)
نبرد سرنوشت‌ساز در دوحه: معامله‌ی نفتی مخفیانه‌ای که سرنگونی شاه ایران را تسهیل کرد

نوشته‌ی اندرو اسکات کوپر

منتشره در ژورنظال خاور میانه.


به دلیل حجم زیاد این مقاله

با استفاده از هاست پرشین گیگ

کل اسناد و منابع این بحث رو در یک فایل ورد آپ لود کردم

و الان آماده استفاده شما عزیزان و دوستان گله

 

دانلود کامل مقاله


چه چیزی به سقوط فاجعه‌‌بار درآمدهای نفتی ایران در ژانویه‌ی 1977 انجامید؟ تاکنون، سیاست، مذهب، فرهنگ، و اقتصاد به عنوان عوامل زمینه‌سازِ سقوط نظام سلطنتیِ ایران در سال 1979معرفی شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. نحوه‌ی روابط بین مقامات ارشد ایالات متحده و شاهِ ایران؛ مردی که هنری کیسینجر او را به عنوان "یکی از نادرترین رهبران دنیا، یک متحد بی‌چون‌وچرا، و کسی که شناخت‌اش از جهان شناخت ما را نیز وسعت بخشیده است" می‌ستایید، مدّت‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار داشت و تا همین اواخر، اسنادی که بتوانند بخشی از غبار این ابهام را بزدایند از دسترس پژوهشگران به دور بوده اند. از طبقه‌بندی خارج شدن اوراق مربوط به برنت اسکوکرافت (Brent Scowcroft)، مردی که در دولت‌های نیکسون و فورد خدمت کرده است، درک ما را از ریشه‌های انقلاب ایران عمق بسیار بخشیده است. این اوراق آشکار می‌سازند که در سال 1976 ایالات متحده و عربستان سعودی برای کاهش قیمت‌های نفت با یکدیگر تبانی کردند؛ امری که ناخواسته زمینه‌ساز بحران مالی‌ای شد که اقتصاد ایران را بی‌ثبات و قدرت شاه را متزلزل گردانید.

 در نُه روز نخست ژانویه‌ی 1977، اقتصاد ایران در پی آشفتگی غیرمعمولِ بازارهای جهانی نفت دستخوش آسیب عظیمی شد. صدها میلیون دلار از درآمدهای پیش‌بینی‌شده‌ی کشور به علّت سقوط ناگهانی ارزش صادرات روزانه‌ی نفت محو شد، و این در حالی بود که کل تولید نفت در مقایسه با ماه پیش از آن %38 کاهش یافته بود.

 

دانلود کامل مقاله

کیانوش انصاری بازدید : 141 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

به نام خداوند جان و خرد

 

 مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

 

سلام بر همشهریان و هموطنان عزیز

و درود بر مردی که لبخند او استعاره‌ای از امید است و صبر. برای نسلی که امروزش حاصل روزهای هدر رفته است... و نسلی که امروز چشم به راه فرداست و چشم به راه سید مظلومی که به فرموده آن معمار کبیر انقلاب فرزند خندان پیامبر است.

امروز همه می بینیم و حس میکنیم تهدید و تحدید بسیاری از شالوده های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ورزشی این جامعه را و برهیچ کس پوشیده نیست که سیاست های شتاب زده و بدون کارشناسانه اخیر چه آسیب هایی بر دستاورد های انقلاب و آرمان های آن امام راحل وارد آورده است.

قبل از دوران ریاست جمهوری خاتمی کشور ما در انواع تحریم ها ی بین المللی به سر میبرد و موشک های امریکا بر خاک ما نشانه رفته بودند. کشور در خطر جنگ و آشوب و عقب افتادگی و مردم به ناچار رو به آوارگی، اتحادیه اروپا تمامی سفرای خود را از کشور ایران احضار کرده بود و روابط بین المللی در اوج افول تاریخ جمهوری اسلامی می بود و کشور ایران روز به روز به انزوا کامل جهانی نزدیک میشد.

بعد از به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی و یارانش خطرات از تحریم و انزوای بین اللملی گرفته تا بحران مدیریت رفع شد. دروغ و ریا از گفتمان دولتمداران رخت بربست و به قول خاتمی "گرچه همه چیز را نگفتیم اما هر آنچه گفتیم راست بود". بحران مدیریت و بحران های اقتصادی هرچند کاملا حل نشد اما همه چیز رو به بهبود و ثبات بود و اگر چه کفن پوشان بعید از تمدن، برای دولت خاتمی هر نه روز یک بحران می آفریدند اما تورم، فقر، بیکاری و... مثل امروز آنقدر فاحش نبود که چون جامه ای تنگ، به درد آورد استخوان های این ملت بیگناه را. ما طیفی از جوانان و دانشجویان شهرستان درگز فارق از هرگونه خط سیاسی یک شعار مشترک داریم: "دریغا که ایران ویرانه شود" و بر این باور هم نیستیم که خاتمی همان قهرمان منجی است! اصلاحاتی که خاتمی شعار آن را داد و برای وی کوشید در ذهن ما تداعی تمدن اصلاحات امیرکبیر در تاریخ استبداد زده ایران است و امید داریم تا خاتمی با تکیه بر همان عهد پیشین و گرچه مظلومانه اما با شجاعت و تدبیر پا به عرصه انتخابات بنهد و اهداف جنبش پاک و صادق اصلاح طلبی را پی بگیرد.

ما طیفی از جوانان و دانشجویان شهرستان درگز به نماینده گی از تمامی جوانان، دانشجویان و دانشگاهیان درگزی که برای آینده شهر و کشورشان نگران و متوجه هستند از تصمیم حضور خاتمی حمایت میکنیم و از سید محمد خاتمی و یارانش می خواهیم که چون گذشته استوار و صبور در عرصه انتخابات به پرچم داری خاتمی پا به عرصه بنهند و رضای خداوند متعال پشت و پناه تمامی آزاده گان و انسان های شریف باد.

 

آقای خاتمی ما معتقدیم باید بیایی چرا که:

1. وضعیت کشور، در عرصه های سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگ، آزادی های مدنی و... در شرایط مناسبی به سر نمی برد و بانی فاصله روز افزون ملت و دولت است، به گونه ای که ملت دیگر خسته و افسرده شده اند و به دلیل سیاه نمایی ها در آمار ارائه شده به ملت و مدرک های جعلی و… اعتماد عمومی به حاکمیت تضعیف شده است و خاتمی حداقل با ملت صادق است.

2. خاتمی در دنیا آبروی زیادی دارد زیرا که خاتمی از گفتوگوی تمدنها حرف زده و نه از نابود کردن یک ملت از روی نقشه جغرافیا! خاتمی در عرصه ی بین المللی فیلسوف قرن و... نامیده شد و نه فاشیست و... و این آبرو را امروز باید فدای ملتش بکند. و به عرصه بیاید تا سیاست تنش زدایی را جایگزین سیاست تنش زایی بکند و انواع خطرات و تحریم ها و تحقیر های بین المللی را از گریبان ملت بزرگ ایران برهاند

3. به قول سعید حجاریان آن بزرگ ایستاده ی اصلاحات: تا آنجایی که چشم انداز نشان می دهد، شرایط اقتصاد جهانی رو به رکود دارد و درآمدهای نفتی ایران همچنان سیر نزولی خواهد داشت و مردمی که طی این سال ها با تزریق پول نفت به سیستم صدقه پروری عادت کرده اند، دیگر امکان زندگی حداقلی را نیز نخواهند داشت. کارخانه ها ورشکسته خواهند شد و تورم فزاینده همچنان ادامه خواهد یافت. لذا، کشور برای نجات از بحران اقتصادی به دولتی با کفایت و کارشناس نیازمند است که بتواند سیاست ((کمربندهای سفت)) را اعمال کند و مردم هم به این سیاست او اعتماد داشته باشند. خاتمی نشان داده است که می تواند رئیس چنین دولتی باشد.

4. خاتمی یک اصلاح طلب میانه رو است که اولا از سد شورای نگهبان میگذرد و تنگ نظران توان حذف وی را ندارند دوما اقبال و اجماع روشنفکران و روحانیون بر وی بیشتر است و ائتلاف اصلاح طلبان هم بسیار ساده و آسوده شکل خواهد گرفت و حتی اگر خودگامگانی در این جناه خارج از ائتلاف اصلاحطلبان حرکت بکنند و در مقابل خاتمی بیستاند. اسباب حل و ریزش خود و حزب خود را فراهم خواهند کرد و هیچ آسیبی به روند پیروزی اصلاح طلبان نخواهند زد ولی چنانچه حتی جناه اصلاحات بر روی یک کاندیدا به غیر از خاتمی ائتلاف هم داشته باشد خودگامگان قدرت رای شکنی خواهند داشت.

5. دفاع از اسلام در درون و بيرون از مرزهاي ايران: متاسفانه اسلام تقريبا در مظلوم ترين دوران تاريخي خود به سر مي برد. روزگاري مرحوم سيد جمال الدين اسد آبادي گفته بود حجاب اسلام مسلمانان است. اين واقعيت امروزه بيش از هر زمان ديگري رخ مي نمايد. اكنون قرائت ناصحيح از اسلام كه آنرا در رديف  راديكال ترين و پرخاشگرترين مكاتب و ايدئولوژي هاي تاريخ قرار مي دهد، از سوي برخي بنيادگرايان و سلفي ها خارج  از كشورخاصه از سوي تروريست هاي القاعده مطرح مي گردد. لذا درشرایط کنونی ظهور رهبران مسلمان نوانديش و ميانه رو نظير خاتمي كه اسلام را دين منطق و گفتگو مي دانند. بار ديگر به شكل كاملا محسوسي ضروري به نظر مي رسد

6. دفاع ازجمهوریت نظام: در آستانه برگزاري هر انتخابات جمعيتي كثير از بهترين فرزندان انقلاب و مومنين به نظام به استناد بندهاي اول و سوم از ماده 28 انتخابات رد صلاحيت شده و به گوشه انزوا رانده مي شوند و در مقابل جمعي ديگر از اصحاب فرصت و ... به شيوه هاي نادرست جايگزين آنان مي گردند. اين  اندوه آنقدر بر دل ياران ديرين انقلاب سنگيني مي كند كه آرزو مي كنند اي كاش خداوند آنان را شايسته همرديفي ياران شهيدشان مي دانست تا چنين روزهاي غمباری را شاهد نباشند. اين درد هنگامي دو چندان مي شود كه مي دانند در فرآيندي فرسايشي در نهايت آنچه آسيب مي بيند پايه هاي مستحكم نظام جمهوري اسلامي است. التيام اين درد مشترك در شرايط كنوني بدون هيچ ترديدي سيد محمد خاتمي است. حتی اگر باز هم گرفتار برگزاری انتخاباتی چون انتخابات مجلس هفتم بشود

7. متاسفانه دوباره در این کشور زمزمه ی فرار مغزها و سرمایه ها شنیده و دیده می شود. و از دلایل آن ناامنی به دلیل ترس از جنگ است و جاذبه وجود امکانات و آزادی و رفاه بیشتر در کشور های دیگر در مقایسه با ایران ما، و ما معتقدیم در اندازه استاندارد های جمهوری اسلامی میشود از این مشکل ملی جلوگیری کرد و برای رفع آن به مدیریت روشنفکری چون خاتمی و یارانش نیازمندیم.

در پایان از خداوند متعال برای این ملت بزرگ و اندیشمند صبر و تحمل افزون خواهانیم.

 

بر آستانه خویش خفته ایم

بی دنباله ای از پی

و حسرت از چشمانی است که نبسته ایم هنوز

غروب سر بسته و یک فنجان خالی

همه بر میز مانده ایم

که تو می آیی شاید؟

**لیست اعضای هیات موسس ستاد ملی جوانان حامی خاتمی را در ادامه مطلب بخوانید**

 

ادامه مطلب

کیانوش انصاری بازدید : 133 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

وبلاگ قبلی بنده بدون اینکه دلیلش رو بدونم فیلتر شد و به ناچار از این به بعد تو این وبلاگ مینویسم.

(مخلص عمو فیلتر باف هم هستیم)


عمـــــو فيلترباف… بله؟ فيلتر منو بافتي؟ بـــــــــله پشت وب انداختي؟بــــــــله بابا اومده؟ نــــــخير چرا نيومده؟ فيلتر بوده!! عمـــــــو فيلتر باف؟ … بله؟ فيلتر خوب داشتي؟ نـــــخير سرعت خوب داشتي؟ نــــــــخير قيمت کم داشتي؟ نــــــــخير اينترنت ملي هم داشتي؟ بـــــله عمو فيلترباف؟ … بـــــله؟ خيلي مخلصيم اینیکی رو فیلتر نکن

کیانوش انصاری بازدید : 141 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

نویسنده: نا مشخص

والدین چه نقشی در تربیت مذهبی کودکان دارند؟!

ناشر: سایت تبیان

توضیحات:

والدین چه نقشی در تربیت مذهبی کودکان دارند؟!

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 131 کیلوبایت

تعداد صفحات: 6

نوع فایل: PDF

 *** برای مطالعه این کتاب برنامه اجرا کننده آن را از این قسمت دانلود کنید.

 *** در صورت دانلود نشدن کتاب، بر روی Download راست کلیک کرده و گزینه ...Save Target As را انتخاب نمایید.

 

نویسنده: نا مشخص

ارتباط دختر و پسر به قصد شناخت یکدیگر

ناشر: سایت تبیان

توضیحات:

ارتباط دختر و پسر به قصد شناخت یکدیگر

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 143 کیلوبایت

تعداد صفحات: 8

نوع فایل: PDF

 

نویسنده: نا مشخص

احترام به تفاوت ها در زندگی زناشویی

ناشر: روزنامه اطلاعات

توضیحات:

احترام به تفاوت ها در زندگی زناشویی

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 114 کیلوبایت

تعداد صفحات: 4

نوع فایل: PDF

 

نویسنده: نا مشخص

خانواده از خداوند اعتبار می گیرد

ناشر: روزنامه کیهان

توضیحات:

خانواده از خداوند اعتبار می گیرد

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 145 کیلوبایت

تعداد صفحات: 8

نوع فایل: PDF

 

نویسنده: نا مشخص

آیا واقعاً دعوا نمک زندگی است؟!

ناشر: سایت تبیان

توضیحات:

آیا واقعاً دعوا نمک زندگی است؟!

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 130 کیلوبایت

تعداد صفحات: 6

نوع فایل: PDF

 

نویسنده: نا مشخص

30 قانون زندگی

ناشر: روزنامه هموطن سلام

توضیحات:

30 قانون زندگی

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 125 کیلوبایت

تعداد صفحات: 6

نوع فایل: PDF

 

نویسنده: حاج یدالله بهتاش

حق زن بر مرد در کلام معصومین(ع)

ناشر: سایت تبیان

توضیحات:

حق زن بر مرد در کلام معصومین(ع)

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 131 کیلوبایت

تعداد صفحات: 9

نوع فایل: PDF

 

نویسنده: نا مشخص

انواع خانواده از نظر تربیت کودک

ناشر: دانستنیهای زندگی

توضیحات:

انواع خانواده از نظر تربیت کودک

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 331 کیلوبایت

تعداد صفحات: 18

نوع فایل: PDF

 

نویسنده: حمیدرضا طاهری نخست

راهنمای والدین برای پیشگیری گسترش دنیای عاری از مواد مخدر

ناشر: دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر

توضیحات:

راهنمای والدین برای پیشگیری گسترش دنیای عاری از مواد مخدر

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 1.07 مگابایت

تعداد صفحات: 66

نوع فایل: PDF

 

نویسنده: سید ضیاء مرتضوی

شناختی بر مسائل زنان

ناشر: www.mmmhp.blogfa.com

توضیحات:

شناختی بر مسائل زنان

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 379 کیلوبایت

تعداد صفحات: 20

نوع فایل: PDF

 

نویسنده: حجت الاسلام علی اکبر مظاهری

دوران نامزدی

ناشر: www.m-narjes.org

توضیحات:

دوران نامزدی

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 147 کیلوبایت

تعداد صفحات: 7

نوع فایل: PDF

 

نویسنده: دکتر غلامعلی افروز

عروس ها و مادر شوهرها

ناشر: سایت تبیان

توضیحات:

بررسی روابط عروس ها و مادر شوهرها

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 152 کیلوبایت

تعداد صفحات: 9

نوع فایل: PDF

 

نویسنده: نا مشخص

آیا فرزندانتان می دانند آنها را دوست دارید؟!

ناشر: همشهری

توضیحات:

آیا فرزندانتان می دانند آنها را دوست دارید؟!

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 138 کیلوبایت

تعداد صفحات: 9

نوع فایل: PDF

کیانوش انصاری بازدید : 191 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

سياست ورزی اجتماعی و طرح مطالبات رفاهی

 

فرزانه‌فر: طی دهه اخير گرايش به سوسيال‌دموکراسی در ميان روشنفکران ايرانی در داخل و خارج کشور افزايش چشمگيری داشته و بسياری از علاقمندان به توسعه سياسی و اجتماعی، بهره‌گیری از تجارب جوامعی را که الگوی سوسيال‌دموکراتيک را برای اداره امور جامعه برگزيدند برای کشورهای در حال توسعه‌ای مانند ايران مناسب‌تر می‌بينند. يکی از برجسته‌ترين دستاوردهايی که جنبش‌ها و احزاب سوسيال‌دموکرات برای کشورهای خود به همراه آوردند برقراری و نهادينه شدن دموکراسی است که بويژه در عرصه اجتماعی با ايجاد «دولت‌های رفاه» محقق گرديده است. دولت‌های رفاه با مرکز قرار دادن و عمده کردن مطالبات اجتماعی و ميدان دادن به احزاب سياسی، به عنوان نمايندگان طرز فکرهای مختلف در جامعه، و سنديکاها، به عنوان نمايندگان مستقيم گروه‌ها و طبقات اجتماعی فعال در بازار کار، و بالاخره نهادها و سازمان‌های غيردولتی به عنوان نمايندگان تجمعات مختلف مردمی، عرصه تحقق دمکراسی را عينی و واقعی‌تر کردند. نتيجه اين سياست آن بوده است که تأمين حقوق شهروندی از طريق ايجاد و توسعه نظام جامع رفاهی که طی دهه‌های اخير در محور کوشش‌های سياسی در تمامی کشورهای صنعتی قرار گرفت، زمينه نهادينه شدن دموکراسی را فراهم آورد. اين نتيجه پژوهش‌هايی است که دکتر علی حاجی قاسمی، پژوهشگر ايرانی در دانشگاه سودرتورن سوئد، در زمينه دولت‌های رفاه سوسيال‌دموکراتيک انجام داده است. برخی از نتايج اين تحقيقات در کتابهايی تحت عناوين «اصلاحات روندی برای همه فصول، جنبش سوسيال‌دموکراسی و يک قرن اصلاح‌طلبی» و يا «تحول در دولت رفاه سوئد، واقعيت يا افسانه؛ نهادها، جهانی شدن و تغييرات در يک نظام سوسيال‌دموکراتيک» (۱) منتشر شده است. نخست و پيش از آنکه به مبانی نظری و عملی سوسيال‌دموکراسی بپردازيم از وی می‌پرسيم که برجسته‌ترين ويژگی سوسيال‌دموکراسی در چيست و اصولاً عمل‌کرد احزاب سوسيال‌دموکرات را طی يک قرن اخير چگونه معرفی می‌کند؟

حاجی قاسمی: برجسته‌ترين ويژگی سوسيال‌دموکراسی حرکت گام به گام و انجام اصلاحات تدريجی برای انجام تحولات عميق در جامعه است. هدف اصلاحات سوسيال‌دموکراتيک حرکت به سمتی است که در آن عدالت اجتماعی به طور نسبی برقرار و شهروندان از امکانات و حقوق برابر برای تحقق اهداف و آمال خود برخوردار باشند. اين ويژگی، سوسيال‌دموکراسی را از دام انقلابی‌گری نجات داد و آن را به جنبشی اجتماعی تبديل کرد که توانست در کشورهای مختلف از طريق دموکراتيک (پيروزی در انتخابات) به قدرت سياسی دست يابد و در مقام اجرايی قرار گيرد. احزاب سوسيال‌دموکرات در اين موقعيت با ارائه برنامه سياسی، بويژه در عرصه سياست‌گزاری اجتماعی، قابليت خود را در توسعه اقتصادی و برابری اجتماعی به طور همزمان بارز ساختند. دومين ويژگی سوسيال‌دموکراسی، آزادسازی سياست از نظام فکری ايدئولوژيک و نظريه کلان (۲) و در مقابل زمينی کردن امر سياست بود. وظيفه سياست، پاسخگويی و يافتن راه‌حل برای مسائل اهم طبقات و گروه‌های اجتماعی است. در دنيايی که نظريه‌های کلان سياسی در برابر هم صف‌آرايی کرده بودند، سوسيال‌دموکرات‌ها بويژه در کشورهای اسکانديناوی، که بيشترين کارايی را داشته‌اند، موضوع و هدف سياست را مواردی زمينی و عينی دانستند، مواردی از قبيل تأمين حقوق بيکاری، ايجاد امکانات و تسهيلات برای کارآموزی نيروی کار، اختصاص کمک‌های ويژه برای ورود بيکاران به بازار کار، تأمين حقوق بازنشستگی همگانی برای تمامی شهروندان، تأمين بيمه بيماری و ايجاد امکانات و تسهيلات درمانی و مراقبتی رايگان برای تمامی شهروندان، مستقل از موقعيت اجتماعی و سطح درآمد آنها، ايجاد و ارائه امکانات گسترده رفاهی برای کودکان و خانواده‌ها به عنوان حق شهروندی، تهيه مسکن ارزان برای همه شهروندان و موارد بيشمار ديگر از اين قبيل. طرح اين مطالبات و تلاش در جهت تحقق آنها بزرگ‌ترين سرمايه سياسی سوسيال‌دموکراسی بوده است که موجب شد تا در جوامعی که سوسيال‌دموکرات‌ها موفق به کسب قدرت سياسی و اجرای برنامه‌های خود شدند نظر موافق گروه‌های بزرگی از حقوق‌بگيران را به خود جلب کنند و با برخورداری از حمايت گسترده اجتماعی در قدرت سياسی قرار گيرند. رويکرد عملی و واقعی به سياست و اهميت دادن به مطالبات ملموس، عينی و روزمره مردم موجب شد تا گروه‌های اجتماعی به سوسيال‌دموکراسی روی بياورند و برای دوره‌های طولانی به آنها و به برنامه‌هايی که برای توسعه و پيشرفت ارائه کردند وفادار بمانند. ديگر ويژگی برجسته سوسيال‌دموکراسی روی آوردن به فرهنگ وفاق و همکاری و جلب اعتماد رقبا و ديگر بازيگران عرصه سياست، بجای درگيری و از ميدان بدر بردن آنها، بوده است. اين رويه و فرهنگ سياسی مداراجويانه موجب شد تا در جوامعی که سوسيال‌دموکراسی در آنها از نفوذ و جايگاه محکمی برخوردار شد، عرصه سياست به آوردگاه جناح‌های متنازع تبديل نشود بلکه پيشرفت و سازندگی جای تخريب و مبارزه ناسالم و فرسايشی را بگيرد. به بيان ديگر، يکی از ارکان اصلی حرکت سوسيال‌دموکراسی در اين بوده است که ديگر بازيگران سياسی و اقتصادی را متقاعد سازد که صلاح و مصلحت جامعه و آنها در اين است که به جای درگيری، تنش و رقابت‌های ناسالم سياسی، به انجام اصلاحات فراگير روی آورند. سوسيال‌دموکراسی با اين رويه ديگران را در سياست‌گزاری‌های اجتماعی سهيم و ذينفع ساخت و همکاری و ائتلاف را عرصه سياسی نهادينه کرد. نتيجه اين سياست آن بوده است که در کشورهايی که مهد سوسيال‌دموکراسی ناميده می‌شوند (بخصوص کشورهای اسکانديناوی) تعادل و همکاری در بازار کار (بين کار و سرمايه) و بين طبقات مختلف اجتماعی، بين گروه‌های مختلف فکری و فرهنگی برای دوره‌ای طولانی پابرچا باشد.

فرزانه‌فر: اين رويکرد سوسيال‌دموکراسی ناشی از چه بود؟ آيا اصولاً چيزی به نام ايدئولوژی سوسيال‌دموکراسی وجود دارد که آنها را به اتخاذ اين رويه سوق داده باشد و اصولاً در ميان دست اندرکاران نظام سوسيال‌دموکراسی و سياست‌مداران در اين کشورها آيا يک چارچوب و مبانی فکری از پيش طراحی شده وجود داشته است که برپايه آن سوسيال‌دموکراسی را اجرا کنند؟

حاجی قاسمی: هشتاد سال پيش وقتی اين سئوال را از يک روزنامه‌نگار جوان سوئدی بنام نيلس کارله بی که از اعضای شاخص حزب سوسيال‌دموکرات نيز بود پرسيدند، او بدون آنکه سئوال کنندگان را به نظرات مدون شده صاحب‌نظران اوليه سوسيال دمکراسی در آلمان مانند ادوارد برنشتاين، کارل کائوتسکی و يا حتا يالمار برانتيگ سوئدی ارجاع دهد گفت که برای شناخت ايدئولوژی سوسيال‌دموکراسی به برنامه‌های مدون اين حزب، پروتکل‌های نشست‌ها و يا کنگره‌های حزب، سخنان اعضای سوسيال‌دموکرات در پارلمان و يا لوايحی را که آنها ارائه دادند مراجعه کنيد، از خلال آنها در خواهيد يافت که سوسيال‌دموکرات‌ها به دنبال چه بوده و چه آرمانی را دنبال کرده‌اند. ايدئولوژی سوسيال‌دموکراسی همان است که نمايندگان سوسيال‌دموکراسی در عمل دنبال کرده‌اند و نه هيچ چيز ديگر. نظرات اين رونامه نگار جوان ولی پرنفوذ، که هنگام مرگ فقط ۳۴ سال داشت، همواره مبنای رويکرد بنده در شناخت ايدئولوژی‌های سياسی بوده است. ايدئولوژی هر نهاد سياسی در نقد عمل‌کرد واقعی او در يک روند شناخته می‌شود و نه از روی ادعاها و يا تصورات انتزاغی که ديگران از او دارند. با اين رويکرد می‌توانم بگويم که سوسيال‌دموکراسی (بويژه در الگوی اسکانديناوی آن) در جهت تحصيل عدالت اجتماعی از طريق بازتوليد ثروت و امکانات در جامعه عمل کرده است. نکته مهمی که بلافاصله بايد به آن تأکيد کنم اين است که عدالت‌طلبی سوسيال‌دموکراسی هيچ‌گاه در رقابت با مبانی فکری و ارزشی ليبراليسم، که تأمين آزادی‌های فردی و اجتماعی، سکولاريسم و برقراری دموکراسی سياسی بوده، نبوده است بلکه سوسيال‌دموکرات‌ها با اعتقاد و تأکيد بر اين مبانی ارزشی، در جهت تکميل و توسعه آنها بويژه در عرصه تعميق دموکراسی گام برداشته‌اند. به بيان ديگر تفاوت در آنجايی بوده است که سوسيال‌دموکرات‌ها اين ادعای ليبراليسم را باور نداشته‌اند که آزادی عمل شهروندان در تحقق آمال و اهداف و نيز داشتن حق مساوی انسان‌ها در رقابت بر سر امکانات، به تنهايی و به خودی خود به توسعه و پيشرفت متوازن و برخورداری شهروندان از زندگی شرافتمندانه منجر می‌شود. آزادی‌های فردی و اجتماعی اگرچه لازم و ضروری است اما برای تعالی انسان‌ها کافی نيستند زيرا وجود نابرابری‌های پايدار و نهادينه شده همواره موجب خواهند شد تا افراد و گروه‌هايی که از امکانات و موقعيت ضعيفی برخوردار هستند، بويژه گروه‌های آسيب‌پذير اجتماعی، قادر نباشند تا در روند سريع توسعه، گليم خود را از آب بکشند و در نتيجه در جامعه‌ای که در آن موازين ليبرالی برقرار است، شکاف طبقاتی افزايش می‌يابد و نابرابری‌های پايدار تداوم می‌يابند. پی‌آمد اين روند اين می‌شود که در چنين جوامعی اختلاف و درگيری‌های طبقاتی همچنان تداوم می‌يابند، حاشيه نشينی رواج می‌يابد و فقر و محنت پايدار باقی می‌ماند. پيامد چنين روندی، تداوم خشم و ناامنی، تهديد وقوع شورش و آشوب‌های اجتماعی و به خطر افتادن امنيت اجتماعی است. سوسيال‌دموکراسی بر ايجاد امکانات برابر برای کليه آحاد جامعه تأکيد می‌ورزد و علاوه بر آن توانمندسازی گروه‌های ضعيف و آسيب‌پذير جامعه را از ارکان اساسی سياست‌گزاری اجتماعی خود می‌داند. بنابراين، تأکيد بر همبستگی اجتماعی و تأمين زندگی شرافتمندانه برای آحاد جامعه، در انديشه سوسيال‌دموکراتيک، کاربرد مشخص و عملی دارد، زيرا امنيت اجتماعی را تضمين و جامعه‌ای سالم را به ارمغان می‌آورد، که زندگی در آن دلپذير و مخاطرات در آن محدودتر خواهد بود.

فرزانه‌فر: منظور شما اين است که تفاوت ليبراليسم و سوسيال‌دموکراسی تنها در نوع نگاه آنها به گروه‌های ضعيف و آسيب‌ديده اجتماعی است و اين دو بر سر آزادی‌های فردی و اجتماعی، جدايی دين و دولت و استقرار نظام دموکراتيک پارلمانی با هم وحدت نظر دارند، يا موارد مهم ديگری نيز در اختلاف بين اين دو وجود دارد؟

حاجی قاسمی: اساسی‌ترين اختلاف، بر سر نوع نگاه اين دو به حقوق شهروندی است. ليبرال‌ها عمدتاً بر برابری انسان در حقوق مدنی تأکيد می‌ورزند و يعنی حق شهروندی را، عمدتاً به لحاظ حقوقی و قانونی و حق برابر در شرکت در روند سياسی و فعاليت‌های اجتماعی و اقتصادی می‌دانند، اما سوسيال‌دموکرات‌ها برخورداری از اين حق را لازم ولی کافی نمی‌دانند زيرا اين حقوق را حداقلی می‌دانند. در انديشه سوسيال‌دموکراسی حقوق شهروندی حداکثری مورد نظر است، به اين معنی که برای تقويت و توانمندسازی گروه‌های ضعيف نيز برنامه‌های گسترده‌ای در نظر گرفته شده است. اگر تجربه سوسيال‌دموکراسی در کشورهای اسکانديناوی را که به نظر بسياری از کارشناسان علوم سياسی مهد سوسيال‌دموکراسی محسوب می‌شوند، مبنا قرار دهيم، درخواهيم يافت که در همه کشورهای اين منطقه سياست گزاری اجتماعی و برنامههای گسترده رفاهی در دستور کار قرار داشته است. هدف اصلی اين دولت‌های رفاه، ايجاد نظام سخاوتمند رفاهی و تحقق ايده توانمندسازی گروه‌های آسيب‌پذير جامعه بوده است که اين دولت‌ها در جهت تحقق اين هدف، حقوق رفاهی بالا و در بيشتر موارد يکسانی را برای همه شهروندان تدارک ديدند.

فرزانه‌فر: منظور شما از «حمايت از سرمايه‌داری» چيست؟ آيا سنديکاهای کارگری مدافع سرمايه‌داری شدند؟

حاجی قاسمی: نه تنها مدافع نظام سرمايه‌داری (در برابر سوسياليسم واقعاً موجود در شوروی، چين و ديگر کشورهای سوسياليستی آن زمان) شدند بلکه با تمام توان در جهت پويايی، شکوفايی و توسعه شرکت‌ها و نهادهای بخش خصوصی هم برآمدند. چنانچه اشاره شد، در برابر توزيع عادلانه ثروت در جامعه که از طريق آمادگی بخش خصوصی برای تأمين هزينه‌های نظام جامع رفاهی ميسر شد، سنديکاهای کارگری توافق کردند که هيچ‌گاه به اعتصاب، کم کاری و ايجاد درگيری در بازار کار روی نياورند و برای هميشه کليه اختلافات را پشت ميز مذاکره حل کنند که اين توافق به غير از يکی دو مورد در طول هفتاد سال اخير در کليه کشورهای نورديک رعايت شده است. دوم آنکه اتحاديه‌های صنفی پذيرفتند که با کارفرمايان در راستای عقلانی کردن و مدرنيزه کردن صنعت در اين جوامع منتهای همکاری را به عمل آورند. اين توافق به اين معنی بود که کارفرمايان در مدرنيزه کردن روند توليد، که حتا می‌توانست به بيکاری گسترده کارکنان يک کارخانه و يا يک واحد توليدی منجر شود، نه تنها با مقاومتی از سوی سنديکاها مواجه نمی‌شدند، بلکه از حمايت آنها نيز برخوردار شده‌اند. کارگاه‌ها و روندهای کم بازده توليد، می‌بايست تعطيل و به جای آنها فعاليت‌های آينده‌دار توليدی و اقتصادی که در عرصه بين‌المللی هم قابل رقابت و سرفراز بودند، جايگزين روندهای کم رونقی می‌شدند که وقت و توان نيروی کار را برباد می‌دادند. نمايندگان سنديدکاهای کارگری در طول اين دوران در هيئت مديره شرکت‌ها عضويت داشتند و در عالی‌ترين مراجع تصميم‌گيری نظرات فنی و کارشناسی خود را در باره چگونگی توسعه و پيشرفت تکنولوژيک و بهبود روند توليد در اختيار مديران و مهندسينی که مسئوليت مدرنيزه کردن مراکز توليدی را برعهده داشتند می‌گذاشتند. در برابر اين همکاری و همگامی گسترده با مديران و صاحبان شرکت‌ها، نيروی کاری که در روند مدرنيزه شدن از کار بيمار می‌شد، از حقوق و مزايای سخاواتمندانه‌ای برخوردار می‌شد و علاوه بر اين، فرصت اين را پيدا می‌کرد تا در دوره‌های آموزشی که توسط بازار کار ترتيب داده می‌شد شرکت يابد که هدف اين دوره‌های آموزشی انطباق و آماده سازی کارگران بيکار با نيازهای جديد و دائماً متحول بازار کار بود. عدم ايجاد اختلال در روند مدرنيزه کردن شرکت‌ها و مراکز توليدی، آمادگی نيروی کار برای جابجايی و فراگيری حرفه‌های جديدی که تقاضا برای آنها افزايش می‌يافت، دوری جستن از درگيری، حل اختلافات در بازار کار از طريق مذاکره، اينها از موارد عمده‌ای بودند که نشان از رويکرد سازنده نيروی کار در جهت تقويت و تحکيم سرمايه‌داری و نهادهای اقتصادی آن داشته است.

فرزانه‌فر: در ادامه بيشتر به الگوی رفاهی سوسيال‌دموکراسی خواهيم پرداخت اما پيش از آن پرسش ديگری که مطرح می‌شود در باره تفاوتی است که بين سوسيال‌دموکراسی و ليبراليسم در زمينه نوع نگاه به سرمايه‌داری است. در اين زمينه نظر شما چيست؟

حاجی قاسمی: سوسيال‌دموکرات‌های عمل‌گرا نظام‌های سوسيال ‌دموکراتيک را مستعدترين و مناسب‌ترين، برای شکوفايی و پيشرفت سرمايه‌داری می‌دانند و برای اثبات ادعای خود به تجربه سوسيال‌دموکراسی در کشورهای نورديک (سوئد، نروژ، دانمارک، فنلاند و ايسلند) اشاره می‌کنند که در آنها سرمايه‌داری از پيشرفت چشمگيری برخوردار بوده و اقتصاد ملی اين کشورها را طی ۶۰-۷۰ سال اخير از ديناميزم بالايی برخوردارکرده است. تا جائيکه شرکت‌هايی که از اين کشورها سر برآورده‌اند در عرصه بين‌المللی قابليت بسيار بالايی در رقابت داشته‌اند. کارشناسان دولت‌های رفاه، علت اصلی اين پيشرفت را در توافق تاريخی بين سرمايه و کار، يا به عبارتی بين سنديکاهای سراسری کارگران و کارمندان از يکسو و اتحاديه سراسری کارفرمايان جستجو می‌کنند که حتا پيش از وقوع جنگ جهانی دوم راه مدارا و همکاری و دوری از تنش را برگزيدند. سنديکاهای کارگری نيرومند در اسکانديناوی از همان مراحل آغازين حضور فعال خود در روند تاثيرگزاری بر عرصه سياست‌گزاری اجتماعی دريافتند که تنها زمانی می‌توانند رفاه و سعادت را برای اعضای خود و کلاً حقوق‌بگيران در اين کشورها فراهم سازند که اقتصاد اين کشورها در مسير پيشرفت و توسعه قرار گيرند. آنها همچنان از همان ابتدا بر اين باور بودند که دولتی کردن توليد صنعتی نه تنها به شکوفايی آن منجر نخواهد شد بلکه آنچنان که در کشورهای بلوک شرق رخ داد به انهدام آنها خواهد انجاميد. به همين سبب آنها به جای ملی کردن مالکيت شرکت‌ها و نهادهای توليدی، خدماتی و تجاری به ملی کردن مصرف روی آوردند. يعنی اينکه برخلاف «سوسياليسم واقعاً موجود» آن زمان، هدف خود را در اين نگذاشتند که بخش خصوصی را نابود و شرکت‌های خصوصی را دولتی کنند. سوسيال‌دموکرات‌ها از همان ابتدا نابودی نظام اقتصادی سرمايه‌داری را از برنامه خود حذف کردند و به جای آن انسانی کردن اين نظام را، از طريق بازتوزيع عادلانه‌تر مواهب سرمايه‌داری در ميان همگان، هدف قرار دادند. به بيانی ديگر، آنها دريافته بودند که از پتانسيلی که در سرمايه‌داری و انباشت سرمايه وجود دارد می‌بايست به نحو احسن استفاده کرد، زيرا اين پتانسيل موجب می‌شد تا بخش خصوصی در جهت افزايش توليد، رشد ثروت در جامعه و ايجاد کار تلاش کند، امری که هيچ‌گاه دولت از پس آن برنمی آمد. آنچه مورد علاقه سوسيال‌دموکرات‌ها بود بازتوزيع عادلانه ثروتی بود که در مناسبات اقتصادی سرمايه‌داری به دست می‌آمد. موفقيت اين استراتژی، البته، در گرو توافقی بود که می‌بايست ميان طرفين صورت پذيرد، يعنی اينکه صاحبان سرمايه و شرکت‌ها هم حاضر به پذيرش اين امر می‌شدند که نيروی کار را در سود حاصل از پيشرفت‌های بخش خصوصی سهيم کنند. چنين توافقی در کشورهای اسکانديناوی صورت پذيرفت. اتحاديه‌های سراسری کارفرمايان و کارگران بر سر الگوی سخاوتمند رفاه که قرار بود تا سرمايه‌داری انسانی را پياده کند به توافق رسيدند. پس از حصول چنين توافقی بود که نيروی کار به رهبری سنديکاهای کارگری خود به اصلی‌ترين عامل پيشرفت و توسعه اقتصادی تبديل شد که اين خود را از طريق حمايت همه جانبه از سرمايه‌داری بارز ساخت.

فرزانه‌فر: اين رفرم‌ها و برنامه‌هايی که شما از آن نام برديد برای سرمايه‌داری هزينه‌های سنگينی در برداشته است. اين در حالی است که ليبرال‌ها (بويژه نئوليبرال‌ها) اساساً نقش چندانی برای دولت و نهادهای بخش عمومی قائل نيستند و معتقدند که بازار خود راه‌کارهای خودش را پيدا خواهد کرد و نبايد با چنين برنامه‌های رفاهی که توسط بخش عمومی ارائه و سازمان داده می‌شود دست و پای بازار را تنگ کرد. نظر شما در اين باره چيست؟

حاجی قاسمی: ليبرال‌ها هيچ‌گاه به اين نظريه اقتصادی که بازار بدون مداخله دولت، رفاه همگان را تأمين می‌کند وفادار نمانده‌اند و همان‌ها نيز حداقلی از رفاه عمومی را برای گروه‌های آسيب‌ديده و آسيب‌پذير در نظر گرفته‌اند. ليبرال‌های راديکال حتا با ارائه يک الگوی رفاهی سوسيال ليبرال (در برابر سوسيال‌دموکراسی) تلاش کرده‌اند نشان دهند که آنها نيز به مسئوليت جامعه در قبال گروه‌های ضعيف و آسيب‌ديده باور دارند. بنابراين، استراتژی توسعه تعيين شده از سوی بانک جهانی و صندوق بين‌المللی پول که صرفه‌جويی و کاهش هزينه‌های بخش عمومی را تنها راه پيشرفت اقتصادی می‌داند مورد قبول بسياری از سوسيال ليبرال‌ها نيست. اگر کاهش هزينه‌های رفاهی اينقدر اهميت داشت، عالی‌ترين مشاورين اقتصادی اتحاديه اروپا، حتا چهره‌های ليبرالی مانند آندره ساپير (Andre Sapir)، به تمجيد آن اقتصادهايی نمی‌پرداختند که بيش از سايرين رفاه عمومی شهروندان را تأمين می‌کنند. (۳) الگوهای رفاهی و برنامه‌هايی که در کشورهای اسکانديناوی (سوئد، دانمارک و نروژ) اجرا می‌شوند از طرف ساپير و برخی ديگر از مشاورين اقتصادی اتحاديه اروپا به ديگر اعضا توصيه می‌شوند. از شاخصه‌های برجسته الگوی سوسيال‌دموکراتيک، رفاه در کشورهای اسکانديناوی اين است که بالاترين ميزان کمک هزينه‌های بيکاری، بيمه بيماری و رفاه اجتماعی را دارند، سخاوتمندانه‌ترين حقوق بازنشستگی را می‌پردازند، بهداشت و درمان عمومی را مجاناً و با کيفيتی بالا در اختيار شهروندان قرار می‌دهند، مراقبت و نگهداری از کودکان و خدمات آموزشی رايگان را به کودکان و نوجوانان ارائه می‌دهند و... در کنار اين امکانات و خدمات رفاهی سخاوتمندانه، چنانچه پيشتر اشاره کردم، به شرکت‌ها نيز اين اختيار و امکان داده شده است تا به منظور برخورداری از شرايط مناسب در عرصه رقابت در بازار بين‌المللی، بدون کمترين مزاحمتی دست به تحولات اساسی در روند توليد بزنند و در اين مسير چنانچه لازم شد نيروی کار مازاد را از کار بی کار کنند. اين آزادی عمل که با استقبال گسترده بخش خصوصی نيز مواجه شده دقيقاً به اين علت امکان‌پذير شده است که سيستم رفاهی سخاوتمندانه، رفاه بيکاران را به بهترين شکل ممکن تأمين و شرايط مناسب را برای بازآموزی و اشتغال مجدد آنها فراهم می‌کند. به همين علت است که سنديکاها غالباً نسبت به تغيير و تحولات گسترده‌ای که در مراکز توليدی و شرکت‌ها صورت می‌گيرد واکنش منفی نشان نمی‌دهند، زيرا نظام رفاهی پيشاپيش امنيت اقتصادی بيکاران را تأمين کرده است. به بيان ديگر، در عصر جهانی شدن که شاهد روند تغييرات سريع در عرصه اقتصادی و توليدی هستيم، يکی از وظايف کليدی سيستم‌های رفاهی آن است که بجای تأمين امنيت مشاغل، قابليت اشتغال نيروی کار را بالا ببرند. اين به آن معنا است که دولت‌ها به جای اعمال فشار به شرکت‌ها و کارخانجات برای حفظ روندهای توليدی که دارای بازدهی پايينی هستند، صرفاً به اين دليل که مانع از کاهش اشتغال شوند، آنها را به توسعه و پيشرفت تکنولوژيک و افزايش بازدهی فرا می‌خوانند تا در عرصه رقابت بين‌المللی سرفراز باشند. در مقابل، دولت‌های رفاه وظيفه خود می‌دانند تا نيروی کاری را که در پی مدرن شدن روند توليد از کار بيکار می‌شوند از طريق سيستم‌های پيشرفته آموزشی دوباره آموزش دهند و قابليت‌های آنها را با نياز روز بازار منطبق سازند. وظيفه ديگر اين است که با تأمين امنيت رفاهی نيروی کار ترس از بيکاری را از ميان بردارند تا از اين طريق دست کارفرمايان در ايجاد تغييرات کاملاً باز شود. فرزانه‌فر: با اين وصف شما ادعای منتقدين راديکال سوسيال‌دموکراسی را تأييد می‌کنيد که سوسيال‌دموکراسی در تجربه ۷۰-۸۰ ساله خود در قدرت سياسی زمينه توسعه و پيشرفت سرمايه‌داری را فراهم آورد و کارگران را به سازش طبقاتی فراخواند و جلوی عميق شدت درگيری بين نيروی کار و سرمايه را فراهم آورد؟ حاجی قاسمی: کاملاً همينطور است که شما می‌فرماييد و منتقدين راديکال سوسيال‌دموکراسی ادعايشان کاملاً صحيح است. اما تفاوت سوسيال‌دموکرات‌ها با اين منتقدين راديکال در اين است که سوسيال‌دموکرات‌ها به اين عمل‌کرد خود افتخار و آن را مايه پيشرفت، شکوفايی، رفاه و گسترش عدالت اجتماعی می‌دانند، حال آنکه منتقدين راديکال آنها، تقويت و تحکيم سرمايه‌داری و کوشش در جهت انسانی کردن آن را در هر حال امری مذموم می‌دانند زيرا در باور آنها سرمايه‌داری نظامی رقيب است که بايد در جهت نابودی آن گام برداشته شود. اين همان نکته‌ای است که در آغاز گفتگو به آن اشاره کردم؛ آزاد کردن سياست از بند ايدئولوژی و نگاه واقع‌بينانه به سياست داشتن که بزرگ‌ترين دستاورد سوسيال‌دموکراسی بوده است. سوسيال‌دموکرات‌ها اين رويه را حاصل نگاه عقلانی و واقعی خود به پديده‌های اجتماعی، از جمله نظام سرمايه‌داری، دانسته‌اند و آن را با اعتقادی که به روند تغييرو تحولات گام به گام، در جهت بهبود تدريجی وضعيت شهروندان داشته‌اند، برگزيده‌اند.

فرزانه‌فر: شما در گفته‌هايتان از شهروندان نام می‌بريد و در جاهايی هم از «گروه‌های اجتماعی». آيا سوسيال‌دموکراسی جنبش سياسی همه شهروندان است و يا گروه‌های معين اجتماعی، مثلاً طبقه کار، طبقات ضعيف جامعه و يا مثلاً همه حقوق‌بگيران؟

حاجی قاسمی: سئوال بجايی است. در آغاز اين گفتگو وقتی از تفاوت سوسيال‌دموکراسی و ليبراليسم صحبت به ميان آمد يک نکته کليدی از قلم افتاد و آن اين که در حالی که در ليبراليسم آزادی فرد و نهادينه شدن آن برجسته و راهگشا تلقی می‌شود در سوسيال‌دموکراسی آزادی‌های فردی لازم ولی ناکافی دانسته می‌شوند. آزادی‌های فردی شرايط مناسب را برای تحقق آمال و اهداف جامعه بشری فراهم می‌کنند ولی جامعه‌ای که در برگيرنده شهروندان آزاد ولی پراکنده و جدا از هم باشد در دسترسی به اهداف انسانی و اجتماعی با دشواری مواجه خواهد شد زيرا انسان‌های آزاد در رقابت با هم، توان و استعداد خود را در رقابت با هم بر سر توزيع ثروت‌ها و امکانات و موقعيت‌ها هدر خواهند داد. سوسيال‌دموکراسی، آنچنان که در سوسيال‌دموکراتيک‌ترين کشورها تجربه شده است، شکل‌گيری جمعيت‌ها و گروه‌های اجتماعی و حرکت‌ها و فعاليت‌های جمعی را برجسته کرده و و موفقيت انسان‌های آزاد را در همکاری و همياری آنها با يکديگر دانسته است. برپايه اين تفکر، افرادی که عضو يک گروه، صنف و يا طبقه اجتماعی هستند و در وضعيت مشابه‌ای به سر می‌برند، دارای يکسری دغدغه‌ها و منافع يکسانی هستند که در صورت مساعدت و همکاری بسيار بهتر و مناسب‌تر می‌توانند آنها را تأمين کنند. عضويت در صنف‌ها و طبقات اجتماعی مبنای مناسبی بوده است تا بر پايه آن گروه‌های اجتماعی شکل گيرند و افراد، در چارچوب‌های گروهی، در جهت تحقق اهداف اجتماعی خود گام بردارند. در آغاز، جنبش سوسيال‌دموکراسی عمدتاً در برگيرنده صنف‌ها و طبقاتی بود که کارگری دانسته می‌شدند اما از اواسط قرن گذشته، زمانيکه بحث مداخله فعال سوسيال‌دموکراسی در امر حکومت و تشکيل دولت مطرح شد و سوسيال‌دموکرات‌ها دريافتند که با اتکاء صرف به طبقه کارگر قادر به احراز اکثريت در پارلمان‌ها نيستند رويکرد فعال‌تری نسبت به ساير گروه‌های حقوق‌بگير (بويژه کارمندان)، صاحبان شرکت‌های کوچک، کسبه جزء و دهقانان نشان دادند و به احزابی فراگير بدل شدند که تحقق منافع کليه گروه‌های حقوق‌بگير را در دستور کار قرار دادند. اين هدف البته از طريق ساختار «توده‌ای» حزبی تحقق نيافت بلکه از طريق ايجاد سازمان سياسی که شبيه به يک جبهه چتری عمل می‌کرده‌اند و گروه‌ها و صنف‌های متشکل در جامعه را در يک حزب فراگير گرد هم آورده‌اند تحقق يافته است. علت گزينش اين شکل تشکيلاتی اين بوده که گروه‌ها و اصناف بتوانند هويت ويژه خود را حفظ کنند و سپس در حزب فراگير گردهم آيند. در چنين شکلی از همکاری بوده که تحقق اهداف مشخص و مشترک (مثلاً دسترسی به سطح مطلوب دستمزد و شرايط مناسب کار برای همگان، ايجاد نظام جامع رفاهی و مواردی از اين قبيل) ميسر شده و توانسته است به عنوان عامل حفظ و تداوم همکاری‌ها عمل کند. بنابراين، پس از آنکه در ابتدا جنبش سوسيال‌دموکراسی عمدتاً دربرگيرنده طبقه کارگر بود در روند پيشرفت خود ضمن اينکه محوريت طبقه کار حفظ شد اما طبقه متوسط را نيز در برگرفت. بسياری از پژوهشگران علت موفقيت سوسيال‌دموکراسی را گسترش پايگاه اجتماعی آنها از طبقه کارگر به طبقه متوسط و دربرگرفتن کليه حقوق‌بگيران در جامعه توسط اين جنبش اجتماعی می‌دانند. به همين علت در کشورهايی که سوسيال‌دموکراسی در آنها موفق بوده است طی ۶-۷ دهه اخير در انتخابات مختلف بين ۴۰ تا ۵۰ درصد آراء به آنها تعلق داشته است.

فرزانه‌فر: شما در ابتدای اين گفتگو علت موفقيت سوسيال‌دموکراسی را عمدتاً در ايجاد نظام جامع رفاهی دانستيد که امنيت اجتماعی را برای جامعه تأمين کرد. با توجه به اينکه کليه کشورهای صنعتی خود را به نوعی دولت رفاه می‌دانند چه ويژگی‌هايی در دولت‌های رفاه سوسيال‌دموکراتيک وجود دارد که موجب شده است تا آنها با اقبال گسترده‌تری مواجه شود و جوامعی که با اين الگو اداره می‌شوند در افکار عمومی در جهان مطلوب‌تر از سايرين دانسته شوند؟

حاجی قاسمی: دولت‌های رفاه عمدتاً پس از جنگ جهانی دوم تشکيل شدند و علت ايجاد آنها مقابله با ناامنی‌هايی بود که در جوامع سرمايه‌داری نيروی کار را در دوره‌های رکود اقتصادی تهديد می‌کرد. حتا در کشورهايی مانند آمريکا نيز بحران اقتصادی دهه ۱۹۳۰ طبقه متوسط آمريکا را که به ثبات و امنيت اقتصادی خود اطمينان داشت به آن واداشت تا با ايجاد صندوق‌های بيمه اجتماعی خود را در برابر پيامدهای ناشی از نوساناتی که در روند اقتصادی بوجود می‌آمد مصون سازد. اما نظام‌های رفاهی در کشورهای مختلف بسته به سابقه تاريخی و فرهنگی هر يک از آن کشورها و نيز عوامل ديگر مانند توازن قدرت ميان نيروهای مختلف سياسی و اجتماعی، ميزان سازماندهی طبقات اجتماعی و مهم‌تر از همه ميزان سازمان‌يافتگی و قدرت طبقه کارگر هر کشور، ماهيت و ويژگی‌های خاص خود را گرفته است. آنچه اما به گفته اسپينگ اندرسن دانمارکی، سرشناس‌ترين پژوهشگر دولت رفاه، معيار اساسی برای تقسيم بندی دولت‌های مختلف رفاه و قرار گرفتن هر يک از آنها در کاتاگوری‌های مختلف دو عامل اساسی است؛ يکم تأمين رفاه هر شهروند در دورانی که او در بازار کار شاغل نيست، مثلاً در کودکی و بازنشستگی و يا در بيکاری، بيماری، مرخصی پس از زايمان، نگهداری از کودکان بيمار و غيره که به آن قابليت جبران سازی سيستم رفاهی (۴) می گويند و دوم نقش نظام رفاهی و برنامه‌های جامع آن در کاهش اختلاف طبقاتی در جامعه که آندرسن به آن کاهش اختلاف بين لايه‌های اجتماعی (۵) می گويد. ملاک سخاوتمندی نظام رفاه اين دو عامل است به ميزانی که نظام رفاهی استاندارد بالای رفاهی را برای گروهای غيرشاغل جامعه تأمين کند آن نظام رفاهی عادلانه‌تر و سخاوتمندتر و يا به عبارتی سوسيال‌دموکراتيک‌تر است. حال اين گروه‌ها می‌خواهد کودکان و سالمندان را شامل شود که به‌دليل سنی قادر به اشتغال نيستند، تا بيکاران، بيماران، ناتوانان جسمی و ذهنی، مادرانی که به‌دليل نگهداری از کودکان نوزاد به طور موقت از حضور در بازار کار غايب هستند. ارزيابی اندرسن اين است که نظام‌های سوسيال‌دموکراتيک در اين دو زمينه‌ای که نام برده شد سخاوتمندتر و نظام‌های ليبرال از پايين‌ترين حد سخاوت برخوردارند.

فرزانه‌فر: از آنجائيکه به گفته شما برجسته‌ترين ويژگی سوسيال‌دموکراسی نظام رفاهی آن است، شايد بد نباشد که به تفاوت‌های آن با نظام‌های رقيب بپردازيم تا از اين طريق بهتر بتوانيم سوسيال‌دموکراسی را بشناسيم. آيا می‌شود به طور خلاصه سيستم‌های رفاهی سرمايه‌داری را با هم مقايسه کرد؟ در کل چند سيستم رفاهی در جهان وجود دارد و از نظر ميزان عدالت‌طلبی و سخاوتمندی کيفيت آنها چگونه است؟

حاجی قاسمی:پژوهشگران معتقدند که هر کشور صنعتی سيستم رفاهی ويژه خود را دارد ولی بين برخی از آنها شباهت‌های زيادی با هم وجود دارد و به همين علت سيستم‌های رفاهی به چند الگوی اساسی تقسيم می‌شوند. برخی از ۵ الگو و برخی ديگر از ۷ يا حتا ۸ الگو صحبت به ميان می‌آورند. اما آندرسن سيستم‌های رفاهی را به سه گروه اساسی تقيسم می‌کند که يکی از آنها الگوی سوسيال‌دموکراتيک است. بدون آنکه قصد بررسی تک تک اين الگوها را داشته باشم آنطور که شما هم تأکيد کرده‌ايد صرفاً از جهت مشخص کردن جايگاه الگوی سوسيال‌دموکراتيک نسبت به سيستم‌های ديگر به اين سه الگوی رفاهی می‌پردازم و مهمتر از همه نگاه آنها را به دو مقوله دکوموديفيکيشن و استراتيفيکيشن بررسی می‌کنيم. يکم) رژيم‌های ليبرالی رفاه مانند آمريکا، انگليس و استراليا که در آنها دولت نقش چندانی در توزيع ثروت ندارد و سياست‌های رفاهی در اين نظام‌ها کمک چندانی به کاهش اختلاف طبقاتی نمی‌کنند. اين رژيم‌ها، معمولاً مزايای محدودی را ارائه می‌دهند که آنهم عمدتاً برای گروه‌هايی که در فقر مطلق بسر می‌برند در نظر گرفته شده‌اند. درجه سخاوتمندی دولت‌های ليبرالی رفاه بسيار پايين است و در نتيجه در اين کشورها بخش وسيعی از بيمه‌های اجتماعی کاملاً خصوصی اداره می‌شوند. در حوزه‌هايی مانند بهداشت و درمان، مراقبت‌های اجتماعی از کودکان، سالمندان و کسانی که از ناتوانايی‌های جسمانی برخوردارند، و نيز آموزش و پرورش، مسکن، و موارد ديگر هر شهروند بسته به استطاعت و توان مالی می‌تواند خود را بيمه کند و از خدمات گوناگون برخوردار شود. نتيجه آن شده است که در اين کشورها، گروه‌های مرفه اجتماعی قادر به پرداخت هزينه‌های سنگين برای بيمه‌های گوناگون و يا پرداخت شهريه‌های سنگين مدارس ملی و يا به استخدام درآوردن پرستار خصوصی برای امور مراقبتی از افراد خانواده خود برخوردار هستند، حال آنکه طبقات ضعيف‌تر جامعه از اين امکان محروم هستند و عمدتاً در شرايط خطری بسر می‌برند. بنابراين در جوامعی که دولت‌های رفاه ليبرال در آنها برقرار است دور تسلسل فقر همچنان تداوم می‌يابد زيرا دارا بودن و ندار بودن معيار رفاه هر شهروند محسوب می‌شود و کمک‌های دولتی به تنگدستان جامعه جنبه صدقه را دارد و بيشتر در حد به اصطلاح بخور و نمير است. دوم) رژيم‌های موسوم به محافظه‌کار يا دموکرات مسيحی که از جمله دربرگيرنده دولت‌های رفاه در آلمان، فرانسه، بلژيک، هلند و در درجات ضعيف‌تری ايتاليا و اسپانيا است. در اين رژيم‌ها، برخلاف نوع قبلی، دولت‌ها نقش فعالی در ارائه خدمات اجتماعی و کمک‌هزينه‌های گوناگون برعهده دارند. در اين نظام‌ها همچنين حداقل‌هايی برای کليه شهروندان در نظر گرفته شده است که موجب می‌شود با برخورداری از مزايای گوناگون همه آحاد جامعه از سطح زندگی شرافتمندانه‌ای برخوردار شوند. اما نکته مهم در باره رژيم‌های دموکرات‌مسيحی اين است که آنها هيچ برنامه‌ای برای کاهش اختلاف طبقاتی در جامعه ندارند. اين رژيم‌ها با مربوط کردن سطح مزايای اجتماعی به سطح درآمدها و يا به طبقات و گروه‌های مختلف اجتماعی موجب شده‌اند که اختلاف طبقاتی در اين جوامع پايدار بماند. به بيان ديگر، بيمه‌ها و مزايای اجتماعی در اين سيستم‌ها غالباً به شغل و جايگاه هر فرد در بازار کار مربوط می‌شود و با ميزان درآمد هر فرد رابطه‌ای کاملاً مستقيم دارد. در اين نظام‌ها، خانواده و کليسا همچنان نقش مهمی در ارائه برخی خدمات اجتماعی را بر عهده دارند. سوم) دولت‌های رفاه اسکانديناوی يا به اصطلاح دولت‌های رفاه سوسيال‌دموکراتيک که عمدتاً دربرگيرنده کشورهای نورديک (سوئد، نروژ، دانمارک و فنلاند) هستند. در اين رژيم‌ها، غالب بيمه‌ها و مزايای اجتماعی و کليه امکانات بهداشتی، درمانی، مراقبتی، آموزشی و غيره حق شهروندی محسوب می‌شوند و هر شهروند مستقل از اينکه به کدام طبقه و گروه اجتماعی تعلق داشته باشد و چه ميزان درآمد داشته باشد و اصولاً در بازار کار شاغل باشد يا خير در استفاده از اين مزايا با سايرين برابر است. بنابراين، برجسته‌ترين ويژگی دولت‌های رفاه اسکانديناوی اين است که دولت با ارائه خدمات و امکانات يکسان به همه شهروندان عملاً در کاهش اختلاف طبقاتی در جامعه مداخله‌يی فعال دارد. به بيانی روشن‌تر، در اين نظام‌ها، از سويی همه شهروندان صرف‌نظر از ميزان درآمدی که دارند به طور نسبتاً يکسان از کليه مزايای رفاهی برخوردارند و از سوی ديگر همگی، صرف‌نظر از درآمدی که دارند ماليات پرداخت می‌کنند که ميزان آن بسته به بالاتر رفتن درآمدها حتا به طور تصاعدی افزايش نيز می‌يابد. بودجه برنامه‌های رفاهی نيز عمدتاً از محل همين درآمدهای مالياتی تأمين می‌شود. در اين يک‌کاسه شدن درآمدهای مالياتی و سپس تأمين هزينه‌های برنامه‌های رفاهی از طريق آن است که توزيع ثروت صورت می‌گيرد و متعاقب آن بخشی از ثروت گروه‌های پردرآمد به سمت گروه‌های ضعيف‌تر در جامعه سرازير می‌شود.

جنبه بسيار برجسته ديگر در اين رژيم‌ها فاصله نسبتاً محدود سطح دستمزدهاست. در پی سازشی که ميان سه نيروی اصلی اجتماعی و سياسی، يعنی سنديکاهای کارگران و ديگر حقوق‌بگيران، اتحاديه کارفرمايان، و حزب سوسيال‌دموکرات در غالب کشورهايی که با الگوی سوسيال‌دموکراتيک اداره شده‌اند صورت گرفته است، اين سه توافق کرده‌اند که با رعايت همبستگی در تعيين سطح دستمزدها، مانع از افزايش اختلاف در سطح دستمزدها شوند. اين توافق در يک روند طولانی موجب شده است تا اختلاف ميان سطح درآمد گروه‌های مختلف حقوق‌بگير، اعم از کارگران صنعتی، کارگران خدماتی، کارمندان دواير مختلف دولتی و بخش خصوصی، مهندسين، پزشکان، وکلا، معلمين و ساير گروه‌های حقوق‌بگير محدود بماند. به بيان ديگر، سطح دستمزد کارگران تفاوت چشمگيری با گروه‌های به اصطلاح تحصيل‌کرده و دانشگاه‌ديده نداشته باشد. اين امر همچنين باعث شده است که استطاعت مالی در گروه‌های به اصطلاح تنگدست بشدت افزايش يابد و فقر و تنگدستی در جامعه ريشه‌کن شود. پيامد چنين سياستی اين بوده است که در کشورهای نورديک نسبت درآمد دهگانی که بالاترين سطح درآمد را دارد با دهگانی که پايين‌تر درآمد را دارد تقريباً پنج برابر باشد اين در حالی است که در سوئيس اين ميزان ۱۱ برابر است. برای مقايسه بد نيست که عنوان شود که در ايران اين ميزان بيست برابر است که از اين حيث ايران در رده کشورهايی است که اختلاف درآمدها در آن شديدترين است. در ميان همسايگان ايران، در ترکيه اين ميزان ۹ و در پاکستان ۷ برابر است.

فرزانه‌فر: اين الگوهايی که شما از آنها صحبت می‌کنيد مختص جوامعی است که در آنها دموکراسی دهه‌هاست که نهادينه شده است. منظورم اين است که به عنوان مثال سوسيال‌دموکراسی، آنچنان که شما نيز تشريح کرديد، تاکنون در کشورهای صنعتی پياده شده است. آيا به نظر شما در جوامعی مثل ايران نيز اين الگو قابل پياده شدن است؟

حاجی قاسمی: جامعه ايران هم همچون ديگر جوامع روند صنعتی شدن و مدرنيسم را طی می‌کند. يکی از شاخصه‌های اين روند، در کليه تجربيات تاکنونی، استقرار و پذيرش حقوق شهروندی در سه حوزه مدنی، سياسی و اجتماعی بوده است و بنابراين، ايران هم از اين قاعده مستثنی نخواهد بود. به بيان ديگر، اگر برخی از شاخصه‌های روند صنعتی و مدرن شدن جوامع را توسعه صنعتی و اقتصادی، مهاجرت از روستاها به شهرها و گسترش جنبه‌های مدرن در زندگی اجتماعی، تفکيک اجتماعی و شکل‌گيری گروه‌ها و صنف‌های متعدد اجتماعی، افزايش سطح تحصيلی و دانش عمومی، گسترش ارتباطات با جهان خارج و نزديکی فرهنگی و ارزشی ميان ملل مختلف و موارد ديگری از اين دست بدانيم، اين شاخصه‌ها به نحو بارز و آشکاری در جامعه ايران نيز مشاهده می‌شود. اين همه ضرورت شکل‌گيری نظامی اجتماعی و سياسی را متناسب با تحولات جاری در جامعه ايران طلب می‌کند و به نظر من جامعه ايران هم در روند توسعه و پيشرفت ناگزير به بهره گيری از تجارب جهانی و انطباق سيستم سياسی و اجتماعی خود با آنچه در جوامع پيشگام تجربه شده می‌باشد. هر چه ايرانيان در اين بهره گيری خلاق‌تر، گشاده رو‌تر و متواضع‌تر باشند، روند توسعه سريع‌تر طی می‌شود و فاصله با کشورهايی که پيشرفت بيشتری داشته‌اند کم‌تر می‌شود. کافی است در عرصه‌های گوناگون به تحولات جاری در جامعه ايران توجه کنيم تا ببينيم که روند تحولات فکری و رفتاری در ميان اکثريت قريب به اتفاق گروه‌های اجتماعی (حتا سرسخت‌ترين مدعيان الگوی توسعه بومی) به سمت کنار گذاردن شاخصه‌های سنت و پذيرش مدرنيسم بوده است. هرچند در هر دوره، اين گروه‌ها، موضوعات و مواردی را به عنوان نشانه‌هايی از درگيری و تضاد خود با جهان مدرن برجسته ساخته باشند. نکته در اين است که آنها دير يا زود مجبور به عقب نشينی می‌شوند هر چند غالباً به عقب نشينی‌های خود اعتراف نمی‌کنند و به آن جنبه‌ها و زمينه‌هايی که در آنها در برابر تجربه‌های عينی و عملی روند مدرنيسم کوتاه آمده و آن را در عمل پذيرفته‌اند اشاره‌ای نمی‌کنند. کافی است که به رابطه فرد و محيط اطرافش در جامعه ايران نگاه کنيم و ببينيم که تقريباً آنچه در زندگی روزمره با آن سر و کار دارد محصول تجربه علم و انديشه مدرن است که در بسياری از موارد هيچ سنخيتی با خاستگاه سنتی ندارد. بنابراين، در عرصه اجتماعی و مناسبات انسان‌ها در جامعه‌ای که در آن تجربه و زندگی روزمره بشدت از ظواهر و جنبه‌های عينی مدرنيسم متأثر است، روش‌ها و تجربه‌هايی که جوامع پيشتاز در اين روند از سر گذرانده‌اند بسيار مطرح بوده و به کار خواهند آمد.

بنابراين، اعتقادم بر اين است که دستاوردهای جوامع صنعتی تنها متعلق به خود آنها نيست بلکه می‌توانند بطور کامل مورد استفاده کليه جوامعی قرار گيرند که در روند مدرنيسم و صنعتی شدن قرار گرفته‌اند. همانطور که در عرصه صنعت و فن آوری صدها فراورده‌ای که حاصل توسعه صنعتی در غرب هستند مورد استفاده قرار می‌گيرند و همانطور که در روند شهرنشينی، ساختمان سازی، بهداشت و درمان، روانشناسی، فيلم و سينما و ديگر دستاوردهای علمی بدون حد و مرز واردات از غرب را جايز و شايسته می‌دانيم، می‌توانيم دستاوردهای شگرفی که اين جوامع در روند توسعه اجتماعی و سياسی بدست آورده‌اند را نيز خلاقانه مورد بهره برداری قرار دهيم. رويکرد متواضاعانه به دستاوردهای ديگران نه تنها چيزی از ارزش‌های انسانی ما کم نمی‌کند، بالعکس قابليت تحول پذيری و پيشرفت ما را نشان می‌دهد و حکايت از اعتماد به نفس و خلاقيت بالای ما در استفاده از تجارب مثبت ديگران خواهد داشت.

فرزانه‌فر: ولی شما اين واقعيت را قبول داريد که جامعه ايران هنوز به حقوق مدنی و حقوق سياسی خود، که در بسياری از جوامع غربی تا پيش از جنگ جهانی دوم و حداکثر مدت کوتاهی پس از آن نهادينه شده بود، دست نيافته است، چه برسد به حقوق اجتماعی که برنامه سوسيال‌دموکراسی عمدتاً در جهت تأمين آنهاست؟ با اين وصف، چگونه الگوی سوسيال‌دموکراتيک می‌تواند در روند دموکراتيزه کردن جامعه مورد استفاده قرار گيرد؟ حاجی قاسمی: اتفاقاً جان کلام هم در همينجاست و بنده هم در مطالب مختلف بارها به آن پرداخته‌ام. نکته اين است که جنبش اصلاحات، چنانچه به روش سوسيال‌دموکراتيک به پيش برده شود، آنچنان که تجارب جهانی نشان داده‌اند، به شکل مطلوب‌تر و عينی‌تری روند دموکراتيزه شدن جوامع را پيگيری کرده‌اند. برجسته‌ترين ويژگی جنبش‌های سوسيال‌دموکراتيک اين بوده است که هدف مبارزه اجتماعی و سياسی را تأمين حقوق شهروندی طبقات و گروه‌های معين اجتماعی و حصول رفاه آنها دانسته است. اين الگوی مبارزه اجتماعی بالاترين پتانسيل مبارزاتی را در جامعه آزاد کرده و دستاوردهای ملموس و مقطعی چنين مبارزه‌ای انگيزه مردم را برای تداوم در روند تحول اجتماعی برای دوره‌های طولانی را بالا نگاه داشته است. اين به آن معنا بوده است که نهادهای رفرميست سوسيال‌دموکرات به جای آنکه به مبارزه ميان نخبگان بر سر تصاحب و يا حفظ قدرت روی بياورند و صرفاً در پی کنار زدن دولت‌های محافظه کار و جانشين شدن خود در کرسی‌های قدرت باشند، به گروه‌ها و طبقات اجتماعی روی آورده‌اند و سعی کرده‌اند تا اين گروه‌ها را در مبارزه سياسی وارد کنند و موضوع سياست را هم مطالبات مشخص و عينی اين گروه‌ها تعيين کرده‌اند. خواست اهم گروه بيکاران در هر جامعه، برخورداری از اشتغالی با درآمد شرافتمندانه است و تا آنزمان، مقرری بيکاری حق شهروندی محسوب می‌شود. خواست گروه‌های بازنشسته و از کارافتاده برخورداری از حقوق بازنشستگی همگانی در ميزان و مقداری است که به آنها امکان دهد در سال‌های پايانی عمر نگران تأمين معاش نباشند. زنان جامعه خواهان حقوق برابر با مردان و و امکان اشتغال و برخورداری از مزايای گوناگون رفاهی هستند. دانشجويان، برخورداری از تحصيل رايگان با کيفيت مطلوب و نيز برخوردار بودن از کمک هزينه تحصيلی را حق شهروندی خود می‌دانند. در همين راستا، خانوار نيز برخورداری از امکانات رفاهی، آموزشی و پرورشی، بويژه برای کودکان و نوجوانان را حق شهروندی می‌داند. بهداشت و درمان به

کیانوش انصاری بازدید : 126 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

از ۵۷ تا ۸۷ با جمهوری اسلامی

در سال 1357 انقلاب ملی ایران به رهبری احزاب و جناه های سیاسی و در راس همه آیت الله خمینی به پیروزی رسید؛ نظامی که با انقلاب مردم ایران ساقط شد یک نظام استبدادی با ویژگی تدبر یک گروه محدود بر مردم بود که در آن یک گروه بر همه مردم سلطنت می کردند و خود را محق در رای ملت می دانستند و پیوسته جواب مخالفین و حتی منتقدین خود را با ترور جانی و یا سیاسی و شخصیتی می دادند و هر گروه سیاسی خارج از حلقه محدود خود را خیانت کار، دست آویز بیگانه، آشوبگر، خودفروخته، خود باخته، عامل توطئه و ... می نامیدند و به هر شکل سعی بر انزوای وی از افکارعمومی داشتند. این امور به همراه تغییرات و تحولات اجتماعی و جهانی سبب آن شد تا خدا از پس گردن اقتدارگرایان بزند و بلاخره با شعار استقلال و آزادی , تشکیل حکومت مردم بر مردم, رفع مشکلات اقتصادی، نفت برای مردم و ... مردم به رهبری امام بر رژیم استبدادی پیروز بیایند.

انقلاب اسلامی انقلاب اجماع توده ها بود و بعد از پیروزی هم بلافاصله دست به بسیج توده ها زد و با همین روش نیز توانست با عقیده جمهوری اسلامی نظم ببخشد و وی را اداره کند.

جمهوری اسلامی در طول حیات سه دهه خود با خطرات زیادی مواجه بوده. این خطرات معمولا از دو ناحیه متوجه نظام بوده. یكی خطر كودتا، شورش یا سرنگونی از درون، مثل تحرکات کردستان و... و دیگری حمله نظامی از بیرون مثل هشت سال جنگ ایران و عراق و انواع تهدیدات جدی دیگر. این دو نوع خطر ممکن بوده جدای از هم شكل می‌گرفته و گاه با هم عجین و همراه می بوده است مثلا در سال 1367 یک حمله انتحاری توسط مجاهدین صورت گرفت كه در اوج جنگ ایران و عراق برنامه‌ریزی شده بود. گاه این خطرها جدی و واقعی‌ بوده است و گاه ساخته و پرداخته ذهن های جستوجو گر دست توطئه. در هر حال، مسئولین نظام به حمدالله توانسته‌اند این خطرها را یكی پس از دیگری دفع كنند و نظام جمهوری اسلامی را تا كنون بر سر پا نگهدارند. اما می توان دید که جمهوری اسلامی هم اکنون، شاید برای اولین بار در طول حیات خود، با یك خطر جدی دیگر نیز روبرو باشد: خطر تلاشی از درون

با اینکه قانون اساسی ما, آرمان ها و اهداف مردم و امام و انقلاب در حد مقبول جمهوریت و اسلامیت و استقلال,  آزادی و اخلاق و انسانیت را در بر میگیرد؛ همیشه در بازار سیاسی این سه دهه بداخلاقی ها و تنگ نظری هایی به دلیل ماهیت فکری واپسگرایانه و ضددمکراتیک عده ای از سیاسیون منفوذ در سیستم باعث تبعات ناگوار گردیده است که امام در ابتدا هشدار تحجر و ابراز نگرانی کرده بودند. یک نوع تفکر بد اخلاق که از یك سو در برابر جهان خارج موضع پرخاش‌گویانه و خصومت‌آمیز می‌گیرد و از سوی دیگر نمی‌تواند كمترین مخالفتی را در درون كشور تحمل كند یک روش ضد تاریخی که جز با پناه‌ گرفتن در پوشش ضخیمی از نفرت و خشونت نتوانسته در فضایی طبیعی در دنیای امروز زندگی و احیانا رشد كند. به تعبیر دیگری از سعدی، نیش عقرب نه از ره كین است، و بلكه نیش زدن تنها وسیله دفاعی او برای بقا و ادامه حیات است. جان گرفتن و رشد این نوع نگرش ها در درون جمهوری اسلامی موجب آن بوده و هست تا اخلاق سیاسی به راحتی زیر پا گذاشته شود و همیشه در سیاست داخلی و خارجی خود با تنش رو به رو باشیم. عده ای از کارشناسان جامعه شناس پس از سال 1367 را ابتدای شكاف ميان دولت و ملت در دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی می دانند و شاید بشود تشکیل و تشدید فاصله میان دولت و ملت در جمهوری اسلامی را در این دوره حاصل چند فرآيند متضاد با هم دانست.

از یک سو نفوذ و رفتار نا به درست بد اخلاقان سیاسی در حوزه سیاست با استراتژی حذف رقبا و عدم رعایت قواعد بازی سياست و محدود نمودن حوزه قدرت و نفوذ الیگارشی تمامیت خواه در درون حاکمیت موجب تشديد شكاف بود و نخبگان را ناراضی و نگران از امروز و آینده می کرد.همینطور وضعیت اقتصادی خاطرناکی که به دلیل تحریم ها، جنگ، بحران مدیریت و... به جامعه تحمیل شده بود و از سویی دیگر تغييراتی كه در حوزه اجتماعی رخ داده بود مثل تغيير و رشد سطح تحصيل علم و نگرش علمی به حکومت و اجتماع، رشد فرهنگی طبقات اجتماعی، به وجود آمدن راه های ارتباطی و رسانه ای تقریبا آزاد و نيز تحول گفتمانی و نقد و جستوجوی فکری گفتمان فاصله مردم‌سالاری ـ اقتدارگرایی به عنوان شكاف اصلی جامعه ايران نزد نخبگان فكری و دانشگاهی، به وجود آمدن گفتمان عقلانی و اصلاحی در درون سیستم و از دیگر روی تغییر و تحولات معادلات منطقه‏ای و جهانی از جمله نظام دوقطبی و پايان جنگ سرد، تلاشی نظام‌های اقتدارگرا و بومی شدن گفتمان دمكراتيك در مجموعه ی بشر و مواردی از این قبیل تغییر و تحولات را میتوان ضمینه ساز گفتمان عقلانی و دمکراتیک و احساس نیاز به تغییر و تحول اجتماعی در ایران دانست. در واقع این اتفاقات بانی آن شد تا نخبگان به الیگارشی جسارت کرده و وارد مباحث علمی جدیدی بشوند و از آن روی که برای عده ای در درون سیستم ترک روشهای پیروزی آور گذشته (پیروزی آور برای خودشان) سخت و دشوار بود با روش های جدید به تنش برخواستند و موجبات شکاف ملت و دولت را افزون نمودند. در واقع ضرورتی محسوس بود مبنی بر گشایش و تحول در عرصه سیاسی و حاکمیت که بازیگران اقتدارگرا درست بر خلاف این ریتم می رقصیدند.شاید بشود اکثریت این تحولات را در دوران ریاست جمهوری آقای رفسنجانی دید و دوران چهار ساله انتهایی قدرت اجرائی وی را دوران افول و حل نفوذ و رهبری حاکمیت در بین اقشار مردم دانست. در آینه ی شرایط فوق جنبشی سیاسی-اجتماعی با گفتمان اصلاح طلبانه و با هدف استقرار دمکراسی در درون و بیرون ازحاکمیت جمهوری اسلامی شکل گرفت و توانست در خرداد 76 و اسفند 78 در دو انتخاب مهم بر تمامت خواهی و اقتدارگرایی پیروز شود؛ این جنبش به لحاظ سیاست داخلی و خارجی توانست تاثیرات مثبتی بگذارد و پیامدهای جالبی داشت ضمنا این جنبش در ایران و در درون حاکمیت و سیستم جمهوری اسلامی توانست به نظم قالب بر دنیا هم طرح دهد (گفتوگوی تمدن ها و...) و تاثیر گذار باشد و اینگونه اثبات صداقت خود را در زمینه آزادی خواهی و اخلاق گرایی به دنیا نشان داد. در اوج فاصله دولت و ملت در تاریخ جمهوری اسلامی این جریان به پرچم داری خاتمی محصولاتی داشت که در بررسی وی بی شک کتابها و نگارش ها لایق است. اما با توجه به موضوع و هدف این نوشتار می توان گفت چنانچه گفتان اصلاح طلبی و عقلانیت در ایران توسط عده ای از یاران امام و روشنفکران و دانشگاهیان طرح نمی شد , فاصله روز افزون دولت و ملت به یک بن بست خطرناک میرسید. در واقع در آن دوران ضمینه های ذهنی و ضمینه های عینی تغییر و اضطراب در جامعه آماده بود و چنانچه گفتمان اصلاح طلبی جای گفتمان انقلابی گری و خواست تغییر روشها جای خواست تغییر کلی سیستم را نمی گرفت معلوم نبود امروز کشور در چه وضعیتی به سر می برد و شاید دوباره یک نوع خشونت به آینده ی این کشور تحمیل میشد, اما اصلاح طلبی و اصلاحات بانی آن شد که آینده ی این نظام و مردم و میهن عزیزمان را از آشوب و اخلال به یک گفتمان عقلانی تعدیل کند. دوم خرداد و جنبش اصلاح طلبی باعث شد تاریک اندیشی ها و بداخلاقی های سیاسی در ایران تضعیف شود و از جمله اخلاق گرایی و تخصص گرایی ارزش شود و اصولی از قانون اساسی که به دلیل کوتاه بینی کمرنگ شده بود دوباره احیا و نهادینه شود و برای اصلاح بدقواره گی ها تلاش شود.از طرفی قبل از اصلاحات همان نگاه دگماتیسم در روابط و سیاست داخلی تاثیرگذار بر سیاست و روابط خارجی نیز بود و بداخلاقی های سیاسی در جامعه ی اخلاقی جهانی باعث انزوا و تحریم ها و تحقیرها نسبت به ایران عزیز در عرصه بین المللی بود. تا جایی که امریکا و اسرائیل از فرصت های طلائی که نصیبشان کرده بودیم به خوبی استفاده کرده بودند و حتی تا نشانه روی موشکهایشان بر فراز خاک پاک آریایی پیش رفته بودند و خطر تجاوز و جسارت به مرزها و خاک ایران کاملا ملموس بود. و اثبات این امر به جهانیان که سیاست های ایران در راستای اخلال در نظم لیبرال است تلاش به ثمر نشسته امریکا و دشمنان خارجی جمهوری اسلامی بود، که بانی امکان رای آری ملل مختلف برای حمله دنیا به ایران به رهبری امریکا می شد. در این جبهه هم اصلاحات جمهوری اسلامی موفق شد تا در روابط بین الملل تغییر و تحولات شایان تغدیری اعمال کند و به نظم جهانی احترام بگذارد و علارقم خواست دشمنان، اکثریت را در نظر حمله به ایران منصرف کند و سفرای اروپا را به ایران بازگرداند و سیاست عزت، حکمت و مصلحت را در عرصه بین المللی در معنای واقعی خود تاکتیک کند و بدین شکل رئیس جمهور خاتمی در هر سفر خارجی مورده احترام و عزت ملت میزبان قرار میگرفت و در دوران ریاست جمهوری خاتمی هرگز نماینده مردم ایران بین مردم کشورهای دیگر هیتلر، فاشیست، جنگ طلب، شیطان و ... نام نهاده نشد و مورد تمسخر قرار نگرفت. تنها معترضین به خاتمی در جهان خارج گروهک های منافقین خارج از مرز ها بودند که هیچ گاه مایل به زندگی جمهوری اسلامی نبوده و اعتراضشان به خاتمی هم این بوده که به عنوان یک نیرو و متفکر آزادی خواه و اخلاق گرا و مذهبی چرا به جمهوری اسلامی خدمت میکند که خاتمی حتی در رو به روی این چنین نیرو ها با لبخند و استدلال واقع شد و پیروز آمد و به افکار عمومی ثابت کرد تاریک اندیشان همه ی جمهوری اسلامی نیستند و آرمان های امام و این مردم قابل تقدیر و احترام است. اما چه کسی منکر است که جنبشی با شعار اخلاق گرایی و بسط میدان بازیگران سیاسی و احترام به تمامی اندیشه ها از ابتدای راه خود با خشم و نفرت اقتدارگرایان و انحصارطلبان و بداخلاقان سیاسی رو به رو نشود؟

هنوز اندکی از عمر جنبش اصلاحطلبی در حاکمیت نگذشته بود که بزرگترین بداخلاقی ها و گستاخی ها علیه وی صورت پذیرفت. و تا قصد بر جان و تصمیم بر قتل این جنبش اجتماعی پیش رفت. از جمله حمله و قتل عده ای از نخبگان و روشنفکران که به قتل های زنجیره ای موسوم شد و عده ای از عناصر خود سر اطلاعات مسئولیت آن را به عهده گرفتند و ترور سعید حجاریان از سرمایه های فکری اصلاحات و تاریخ ایران که ضارب وی و زوایای فکری وی مشخص شد، توقیف فله ای مطبوعات توسط اقتدارگرایان و به کار بردن جملاتی چون "... بستیم و هیچ نشد..."،  حمله ی وحشیانه به دانشگاهیان و دانشجویان در مسئله 18تیر که ایجاد تشنج و آشوب در یکی از پایگاه های روشنفکری و اصلاح طلبی بود که عده ای کج اندیش صریحا اعلام فرمودند "ما می خواستیم به جنبش دانشجویی ضرب شصتی نشان بدهیم و ..." در هر صورت عده ای از بداخلاقان منفوذ در حاکمیت تلاش کردند تا با اعمال شیوه های خشن در عرصه سیاسی علیه خاتمی و اصلاحات کودتا کنند و نگذارند وی به وعده هایی که به مردم داده است به طور تام عمل کند و تلاش کردند با ناجوانمردانه ترین شکل و روش دولت خاتمی و اصلاحات را در افکار عمومی و پایگاه های اجتماعی و همینطور لایه های تشکیلاتی این جنبش تضعیف کنند. اما خاتمی در پا فشاری و پی گیری استراتژی خود ناموفق نبود و توانست که روح اصلاحات را در قلب خیلی از روشنفکران و نیک اندیشان نظام و ایران بدمد.

 

مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما

قافل از آن که خدا هست در اندیشه ی ما

 

بعد از اتمام دوران هشت ساله ی دولت خاتمی اقتدارگرایان باید کار خود را در انتخابات دولت نهم تمام میکردند و با توجه به اینکه نظامیان فعالانه به عرصه سیاسی آمده بودند و با همان روحیه ی نظامی هیچ مخالفت و اختلاف سلیقه ای را برنمی تابیدند لذا برای پیشبرد اهداف خود در اوج تمامیت خواهی و جسارت، توانستند در بازی نا برابر سیاسی خود را قالب کنند و تمامی این رفتار فرآیندش دولت و کابینه ی شبه نظامی و مجلس شبه نظامی شد به طوری که در همین مجلس هشتم به اثبات میتوان گفت یک سوم راه یافتگان وابسته به نهادهای مختلف نظامی هستند که در شرح زیان ها و مضرات و آسیبها و دلایل و آینده ی یک حکومت نظامی خاموش در موضوع این نوشتار عاجز است.

طبق آمار رسمی دولت، در دوران بعد از خاتمی در تمامی انتخابات میزان شرکت کنندگان در انتخاب ها به شدت نازل بوده و کشور دوباره به سوی فاصله ملت – دولت پیش می رود و ادامه این وضعیت میتواند دشمنان نظام ما را امیدوار به بحران مشروعیت نظام کند. دوباره در این کشور زمزمه ی فرار مغز ها و انتقال سرمایه ها شنیده میشود. نرخ تورم بعد از سال 84 به شدت افزایش داشته. مردم در دستگاه اجرائی بحران مدیریت را حس میکنند. مردم بابت محقق نشدن شعارها و وعده ها در سیستم جمهوری اسلامی دلسرد شده اند. قشر زیادی از مردم از سیاست های آقای احمدی نژاد عصبی و مضطرب هستند و شکستن شخصیت بی طرفی آقای خامنه ای و حمایت و نزدیکی بیش از اندازه وی به دولت شکست خورده ی آقای احمدی نژاد اصلا به نفع نظام و مقام رهبری نیست که مقام رهبری در افکار عمومی یعنی کل نظام و نباید شکست های قوای مجریه ی مختلف به حساب کل سیستم گذاشته شود که امروز بی شک با این وضعیت کشور، حتی توده ها خواهان تغییر در سیاستی با پرچم داری احمدی نژاد هستند و ادامه این وضعیت خدای ناکرده موجب شکافی عمیق و موجب آمریت در مقابل مردم سالاری خواهد بود همینطور در روابط بین المللی اعلام صریح آقای احمدی نژاد مربوط به قبول نداشتن نظام کنونی جهان و شعار تغییر وی و ارائه طرح هایی که حتی اقلیت قابل توجهی از اندیشمندان دنیا را با خود همراه نکرده و طرح مسائلی چون هلوکاست که از این طرح در شماری از مطبوعات غرب به عنوان فتنه انگیزی میان یهودیت و مسحیت یاد شد و همینطور پاک کردن نقشه اسرائیل از نقشه جغرافیا که متاسفانه تصویری خشن و ضد تاریخی از نماینده مردم ایران در افکار عمومی دنیا بر جای گذاشت و محکوم کردن صریح رد صلاحیت های جناهی در انتخابات مجلس در ایران توسط اتحادیه اروپا، شماری از مطبوعات آزاد داخل و خارج، تعدادی از دانشگاهیان و روشنفکران و شخصیت های جهانی و مسائلی از این حیث دوباره ایران را به سوی انزوا و تحریم و تحقیر و خدشه در عزت ملی در عرصه بین المللی می کشاند و ادامه این روند خطرناک خطر درگیری و جنگ و آسیب به آینده ایران را فریاد می زند. زیرا امروزه دنیا دمکراسی ، اخلاق و آزادی را پذیرفته و دنیای آزاد و دمکرات را دوست دارد و نقض این حق مسلم ملت ها توسط هیچ تفکر و روشی در افکار عمومی مردم دنیا پذیرفته نیست و در مقابل آن موضع خواهند گرفت (همان طور که در مقابل صدام حسین موضع گرفت) و اجماع جهانی علیه ایران اولین موفقیت امریکا و اسرائیل برای رسیدن به هدف حمله ی نظامی به ایران و انهدام کامل جمهوری اسلامیست.

و اینک برای رفع بحران های داخلی از بحران مدیریت و خطر بحران مشروعیت گرفته تا نظامی گری و اضطراب؛ از مشکلات اقتصادی گرفته تا مشکلات سیاسی – فرهنگی دوباره و دوباره کشور نیازمند تغییر و تحول است و باز هم معتقدم ادامه حیات جمهوریت و اسلامیت ، استقلال و آزادی در این کشور نیازمند ادامه اندیشه اصلاح طلبی و دمکراسی خواهیست و ادامه راه اصلاحات در درون حاکمیت بسته به پیروزی در انتخابات است -اگر جناه حاکم با قتل انتخابات آزاد در کشور سعی بر ناکامی اصلاحات داشته باشد دلیلی برای ادامه ی پروسه اصلاحات در درون حاکمیت نخواهد بود و خود به خود اصلاحات به روش هایی خارج از حاکمیت روی خواهد آورد که به تغییر شرایط کنونی و استقرار نظم دمکراسی در ایران بینجامد- با توجه به اینکه افول و نزول دوباره حاکمیت بعد از به قدرت رسیدن دولت محمود احمدی نژاد اتفاق شده است باید گفت وظیفه تمامی روشنفکران و دلسوزان و یاران وفادار امام و آرمان هایش است که با هدف تغییر و تحول به عرصه انتخاب دولت دهم وارد شوند و برای تحقق دولتی منجی در این بزنگاه حساس تلاش کنند. مسلم برای پیروزی در انتخاب دهم ابتدا باید نامزدی معرفی کرد که از سد شورای نگهبان بگذرد و سپس به خوبی به نیاز مبرم به ائتلاف بین اصلاحطلبان پاسخگو باشد و نیز شخصیت ایشان در افکار عمومی داخل و خارج آنگونه باشد که به افکار عمومی داخل و افکار دنیای بیرون این امید را بدهد که حداقل وضعیت از اینی که هست بهتر خواهد شد.

به عقیده ی من تنها کسی که شورای نگهبان برای حذف وی از گردونه رقابت نه دلیلی و نه بهانه ای و نه توانی خواهد داشت سید محمد خاتمی است. تنها کسی که با آمدنش تمامی خودخواهان و رای شکنان در جناه اصلاح طلب مجبور به کناره روی می شوند و در صورت عدم کناره گیری به انزوا خواهند رفت (ائتلاف چه با فشار و چه با رایزنی میسر است) سید محمد خاتمی است. کسی که دوباره مردم را با اشتیاق بر سر صندوق ها خواهد کشاند و اطمینان داریم که با همه توان در مقابل این دگماتیسم نقابدار ایستادگی خواهد کرد. کسی که میتواند دوباره به دستگاه اجرائی کشور ثبات و آرامش برساند. کسی که عزت پیش فروش شده ملی را بازخرید خواهد کرد کسی که از تمامی ارکان نظام و تمامی آرمانهای امام و انقلاب در برابر دشمنان خارجی و داخلی و دوستان نادان دفاع خواهد کرد سید محمد خاتمیست. خاتمی پیوسته شعار زنده باد مخالف من داده و اعمال وی هرگز به حذف نا جوانمردانه مخالفین نینجامیده اما دولت کنونی که قدرت را در اختیار دارد و متشکل از نظامیون و تندروترین نیروهای راست است، به دیگر گروه های خارج از حلقه خود (حتی راست سنتی یا مترقی)  با چشم تردید نگاه می کند. و جناه راست که احتمالا در لیست هوالمطلوب خود فقط احمدی نژاد را خواهد داشت دلگیر خواهد بود. از این رو فکر میکنم با آمدن خاتمی وی نقطه مشترک اکثریت گروهها و احزاب خواهد شد زیرا که تنها دو گروه هستند که از آمدن خاتمی نگران و ناراضی اند: 1- تندروترین نیروهای راست که به هیچ عنوان  مخالفان خود را بر نمی تابند و حتی برای شکست رغیب سیاسی خود فرموده و وصیت امام را هم نادیده میگیرند و به رقم تایید و تاکید آن امام عزیز در فرمایشات و وصیتنامه شان مبنی بر عدم دخالت نظامیان در عرصه سیاسی در ساز و کار سیاست به نظامی گری و بداخلاقی و... روی می آورد. 2- تندروترین نیروهای چپ که اصلا به اصلاحات و جمهوری اسلامی اعتقادی ندارند و پیوسته خواهان عدم ادامه حیات جمهوری اسلامی به هر قیمتی بوده اند و اصلاحات را خدمت به این نظام میدانند و به طبع مخالف آنند.

با تمامی تفاسیر فکر میکنم خاتمی باید بیاید و خواهد آمد با تکیه بر همان عهد پیشین و مطمئنن اصلی ترین اندیشه ی خواستاران وی "دریغا که ایران ویرانه شود" خواهد بود. بی شک مردم فهیم و آگاه و عزیز ایران در انتخابات دولت دهم به خاطر رای دادن به اندیشه ای چون آقای احمدی نژاد و اخلال در نظم عمومی از ملت دنیا عذرخواهی خواهند کرد.

 به امید آبادی و سر افرازی ایران عزیز

کیانوش انصاری

5/7/1387

کیانوش انصاری بازدید : 142 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

کرسی های غصبی

 

در این نوشتار به چند از مسائل تاریخ معاصر اشاره می شود که تصمیم بر تفسیر و تصویر کامل وی نمی

باشد. قصد آن است تا با نگاهی گذرا به گذشته، حال و آینده و به تجزیه و بررسی چند از شرایط زمانی کشور در عصرهای سیاسی متفاوت با توجه به ملزومات بحث اشاره کلی شود.

اندیشه ها به صورت کلی معمولا به سه شکل نظام می شوند و حکومت می کنند :

1- مدیریت استبدادی 2- مدیریت دمکرات 3- مدیریت آزاد

                مدیریت استبدادی : در تعریفی کلی و ساده میتوان به ویژگی های وی اینگونه اشاره کرد که در آن یک یا چند نفر خود را عالم و فرزانه می پندارند و عامه ملت را به عنوان قشری که "نمی دانند" می شناسند؛ به گونه ای که این گروه یا شخص مذکور فراتر از قانون و رای ملت مختار در تصمیم گیری است. در اینگونه حکومت ها همیشه فاصله بین ملت و حکومت شکل می پذیرد و اگر انتخاباتی هم باشد انتخابات فرمایشی و نتیجه آن از پیش توسط مافیای حکومتی مشخص است.

                مدیریت دمکرات : در اینگونه حکومت با رای و نظر اکثریت قاطع در یک انتخابات آزاد قانون اساسی به همه پرسی گذارده میشود. سپس قانون به عنوان یک سند اجتماعی پذیرفت می شود و طبق قانون اساسی ساختار دولت و ساخت ملت نظم میگیرد و اینچنین است که یک نظام دمکراتیک شکل می پذیرد و در چهار چوب این حکومت هیچ کس جز ملت سرنوشت ملت را رقم نمی زند.

مدیریت آزاد: به گونه ای از مدیریت اطلاق میشود که در آن جوامع مدنی اختیارات وسیع و گسترده ای دارند. این گونه حکومت ها معمولا در جوامع مترقی و تمدن های ارزشی شکل میگیرد.

با نگاهی گذرا به دولت سلطنتی چند دهه ی پیش به خوبی میتوان دریافت که حکومت محمد رضا شاه پهلوی مدیریتی جزو نوع اول از مدیریت های مذکور را داراست. به قول امام (ره) پانصد نفر به جای تمامی مردم تصمیم میگرفتند و سرنوشت ملت را در جهت منافع خویش رقم میزدند.

به دلیل انحصار طلبی و اقتدار گرایی دولت در قدرت و بی تفاوت بودن وی و هم مسلکانش به رای و نظر مردم و همچنين عقب ماندن محمد رضا شاه از انتظارات به حق مردم و اتخاذ روش هاي تند و نا به درست براي پيشرفت و مدرنيته؛ اختلافات نظریه ی فراوانی بین دولت و جامعه مدنی شکل و قوت یافت که بانی فاصله روز افزون ملت با نظام می شد

کم کم جوامع مدنی شکل گرفتند، حزب ها و جريان هاي مردمي قوت یافته بودند به طوری که لحظه به لحظه محبوبیت اپوزیسیون مخالف نظام افزون میشد و حرکت عقربه های ساعت هر لحظه حلقه را بر استبداد تنگ تر می رقصید.

بدیهی است که وقتی خواست ساخت ملت با تصمیمات ساختار دولت متفاوت می شود . حکومت تلاش خواهد داشت تا از نفوذ جریان های حامل تفکرات ملی گرا و مردمی به ساختار حکومت جلوگیری کند . چون وقتی نیرو هایی با تفکر مخالف سیاست های نظام استبدادی وارد ساختار وی شود به تغییرات و اصلاحاتی دست خواهد زد که هر چند خوشایند ملت اما نمیتواند خوشایند استبداد دولتی باشد. یکی از دریچه هایی که حزب ها و تشکل های مردمی آن را به عنوان دریچه ای برای تاثیر گذاری به روند سیاسی کشور می شناسند مجلس می باشد که مردم می توانند با حضور فعال و تاثیر گذار خود در عرصه انتخابات مجلس خواست خود را به هر خواست و تصمیم و اندیشه ای تحمیل کنند. در تاریخ هر جا که استبداد بوده معمولا چه با توپ و تانک و چه با دسیسه و تقلب به این نهاد مردمی (مجلس) تاخته اند و به رای ملت اهانت و جسارت شده است.

فاصله ملت با دولت دیکتاتور به اوج خود رسیده بود و در یک انتخابات آزاد قطعا مشروطه خواهان، اصلاح طلبان و مخالفين سیاست های شاه به مجلس راه میافتند كه این واقعیت مشکل بزرگی در مقابل شاه محسوس شد. لذا شاه چاره ای جز برگذاری یک انتخابات فرمایشی و غیر دمکراتیک نداشت تا بتواند در نتیجه ای از پیش تعیین شده کرسی های مجلس را برای سر سپرده گان و جیره خاران خود غسب کند و این امر میسر نمی شد مگر زمانی که خیانت در امانت، تقلب، دروغ، عدالت كشي، مكر و حيله و تهمت باشد که جز رقم زدن این شرایط راهی برای تشکیل مجلسی بر خلاف رای ملت نبوده و نیست و نخواهد بود.

از جمله این کرسی های غسبی؛ غیر قانونی و غیر شرعی می توان به کرسی هاي اواخر نظام عمر نظام مخلوع اشاره كرد که استبداد از هیچ تلاشی برای تکیه زدن جيره خواران و سر سپرده گان خود به کرسی مجلس دریغ نمي کرد . به طوری که نظارت و اجرائیات صندوق های رای در انحصار کامل طرفداران اندک محافظه كاران می بود. تمامی ارگانها، ادارات، سازمانها، و نهاد هاي دولتی در درگز علنا تبدیل به ستادی برای تبلیغات ایشان شده بود. اگر کمیته ها و موسسین خیریه ای در گوشه و کنار هم پیدا می شد که وظیفه امداد به افراد درمانده ی در جامعه را داشت در انتخابات با دسیسه های مختلف تبدیل به یک لیدر انتخاباتی به نفع جریانات موافق رژيم به حراج گذاشته می شد. که این امر مسلمآ بر خلاف قانون اساسی زمان خود و قوانین اسلامی تمامی عصرهاست. زیرا که در این گونه اعمال بیت المال به نفع یک گروه و جریان خاص خرج میشود و این حرام است

 

.

و حرام ؛ كه حسین (ع) در کربلا جان داد و گلو را به خنجر خواست تا یک رای خود را بیهوده به ظلم و جور ندهد و با یزید بیعت نکند، علی (ع) بر دست برادر خود داغ گذاشت تا یک دینار از بیت المال را بر مطامع شخصی خرج نکرده باشد.

آیت الله خمینی در آن زمان به عنوان یک رهبر بزرگ دینی علیه نظام سلطنتی – استبدادی شاه مبارزات بزرگی ارائه کرده که توانستده بود به عنوان یک رهبر مبارز نیز شناخته شود. که در انتهای بازی با قوت نفس و مبارزات به حق خویش توانست بر شاه غلبه کند و حکومت جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله خمینی از مردم ایران رای 98 درصدی موافق گرفت و بر کرسی قدرت تكيه زد.

امام خمینی معتقد بودند "میزان رای ملت است" و دکتر بهشتی در سخنانی جمهوری اسلامی را اینگونه تعریف کردند که خلاصه ای از آن بیان میشود "حکومت جمهوری اسلامی بر دو پایه جمهوریت و اسلامیت تشکیل میشود که جمهوریت یعنی: احترام کامل به رای و نظر مردم و منظور از اسلامیت یعنی حکومت اسلامی که با رای و نظر مردم ایجاد و با رای و خواست ملت مدیریت خواهد شد و بقای وی نیز مشروط بر خواست و تصمیم ملت خواهد بود."

در چنین نظامی که با شعار و عقیده احترام به ملت و رای ملت تشکیل می شود؛ مطمئنا کرسی های غسبی و استبداد نباید جایی داشته باشد و جایی ندارد.

با توجه به فرمايش مقام رهبري مبني بر رعايت اخلاق انتخاباتي اميد است تمامي دستگاه هاي دولتي و حكومتي از جمله هيات هاي نظارت و اجرائي، صدا و سيماي دولتي جمهوري اسلامي و ... در اوج بي طرفي و صداقت، اخلاق انتخاباتي و قانون را محترم شمرند.

حال که سی سال از حکومت اندیشه اسلامی بر میهن عزیزمان ایران می گذرد باید دید که مسئولین چقدر در تحقق این ایده آل که میزان رای ملت است موفق و پیروز خواهند بود.

 معتقدیم اندیشه اسلامی تفکری بود که با پیام رحمت ظهور کرد و با شعار برادری و عدالت گسترش یافت . امید است مسئولین در القا اندیشه اسلامی و در اوج مردم سالاری دینی به رای و نظر مردم احترام گذارند که احترام به رای ملت احترام به سخن امام مبنی بر میزان رای ملت بودن است و همچنين نبايد فراموش كرد تمامي زنان و مردانی را که در راه اندیشه والای امام در کوچه پس کوچه های این مرز و بوم جان دادند تا خودشان براي خودشان تصميم بگيرند و سرنوشت رقم بزنند

يادشان گرامي , جایشان خالیست

 

كيانوش انصاري

30/10/1386

کیانوش انصاری بازدید : 136 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

نظامی گری در دولت ایران

 

هفته نامه اکونومیست چاپ لندن در شماره ۳۰ ژوئن دو مقاله را به شرایط داخلی و خارجی ایران اختصاص داده است. در نخستین مقاله که با عنوان “ایران: اختناق منتقدان و حرکت به سوی شرایط جنگی” منتشر شده آمده است که مخالفان واقعی یا موهوم حکومت هرکه می خواهند باشند - لیبرال های لائیک، اعضای اتحادیه های کارگری، مبارزان حقوق زنان، نوجوانانی با لباس نامناسب، اقلیت های قومی ناراضی و حتی روحانیون منتقد - اخیرا در معرض بازداشت، آزار و تهدید قرار گرفته اند و این نگرانی پیش آمده است که ممکن است ایران در مسیر حرکت به سوی اختناق بیشتری قرار داشته باشد.احمدی نژاد

اکونومیست می نویسد که در این هفته، اعلام ناگهانی تصمیم دولت به سهمیه بندی بنزین ظرف چند ساعت باعث تشدید این حساسیت شد و می افزاید که با اعلام جیره بندی بنزین، جایگاه های توزیع سوخت شاهد هرج و مرج و درگیری بود و گروهی از مراجعان شعارهای ضد دولتی سر دادند. به نوشته اکونومیست، این وضعیت نشانه خشم مردم از شرایط اقتصادی است اما نمی توان از غلیان نارضایتی در سطحی گسترده سخن گفت و در حالیکه منتقدان رژیم عصبانی تر از گذشته هستند، اما امکان چندانی برای ابراز احساسات خود ندارند.

هفته نامه بریتانیایی افزاید که سیاست تشدید سرکوب احتمالا ناشی از تهدیدی واقعی در داخل نیست بلکه روش حکومت برای بروز واکنش نسبت به فشار خارجی است و دولت، از بیم حمله نظامی، محاصره اقتصادی یا برنامه آمریکا برای اجرای “انقلاب مخلمین” با هدف تغییر رژیم، به سوی قرار دادن کشور در شرایط جنگی حرکت می کند. سیاست تشدید سرکوب احتمالا ناشی از تهدیدی واقعی در داخل نیست بلکه روش حکومت برای بروز واکنش به فشار خارجی است و دولت، از بیم حمله نظامی، محاصره اقتصادی یا برنامه آمریکا برای اجرای ‘انقلاب مخلمین’ با هدف تغییر رژیم، به سمت قرار دادن کشور در شرایط جنگی حرکت می کند اکونومیست می نویسد که برخی از مقامات دولتی این احساس بحران زدگی را بهانه ای برای تهاجم به مخالفان خود قرار داده و از قول یک اقتصاد دان ایرانی نقل می کند که “بازداشت ها، ارعاب و حتی سیاست اقتصادی همه محصول آماده سازی ایران برای مواجهه با عظیم ترین تهدید خارجی از زمان آغاز جنگ عراق است.” این اقتصاددان ایران در توصیف نگرش مقامات دولت می گوید “این افراد سابقه نظامی دارند و به هرنوع مخالفتی به شکل مساله ای امنیتی نگاه می کنند - اینها به مرض بدگمانی مبتلا هستند.”

تهدید خارجی و فشار داخلی

اکونومیست با یادآوری طرح پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت و فشار ایالات متحده بر شرکت های خارجی برای قطع روابط خود با جمهوری اسلامی و می نویسد که ایالات متحده کشتی های جنگی بیشتری به خلیج فارس فرستاده، تعدادی از ایرانیان را در داخل عراق بازداشت کرده و مطبوعات آمریکایی به گمانه زنی درباره حمله هوایی آمریکا و شاید اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران ادامه می دهند.

گرچه موج بازداشت ها در خلال چند ماه اخیر شدت گرفته اما از بیش از یک سال پیش جو ارعاب رو به گسترش بوده و بسیاری از ایرانیان بازداشت رامین جهانبگلو، پژوهشگر نرم خوی ایرانی در سال گذشته را به هشداری در مورد خودداری ایرانیان از شرکت در همایش های سیاسی و فرهنگی در خارج تعبیر کرده اند این هفته نامه می نویسد که مقامات دولت ایران نسبت به تصمیم سال گذشته آمریکا برای اختصاص ۶۶ میلیون دلار برای کمک به گروه های مخالف واکنش تندی نشان دادند و می افزاید که بخش عمده این مبلغ را بودجه برنامه های رادیویی و تلویزیونی تشکیل می دهد که نظراتی متفاوت با رادیو و تلویزیون تحت تسلط دولت ایران را پخش می کنند اما حدود ۲۰ میلیون دلار نیز سهم گروه هایی در ایران است که اسامی آنها افشا نشده و در نتیجه، جمهوری اسلامی موسسات خیریه، طرفداران دموکراسی، مدافعان حقوق بشر و سایر گروه ها را به دریافت پول برای براندازی متهم کرده است.

اکونومیست یادآور می شود که بسیاری از مبارزان ایرانی با پیش بینی بروز چنین واکنشی، دولت آمریکا را از اختصاص این پول منع کرده بودند اما انتظار می رود در سال آینده، این مبلغ به ۷۵ میلیون دلار افزایش یابد. اکونومیست می نویسد که گرچه موج بازداشت ها در خلال چند ماه اخیر شدت گرفته اما از بیش از یک سال پیش جو ارعاب رو به گسترش بوده و بسیاری از ایرانیان بازداشت رامین جهانبگلو، پژوهشگر نرم خوی ایرانی در سال گذشته را به هشداری در مورد خودداری ایرانیان از شرکت در همایش های سیاسی و فرهنگی در خارج تعبیر کرده اند. مقامات دولتی بیشتر مایل به ارعاب معترضان احتمالی هستند تا زندانی کردن صدها نفر از آنان و با حبس شماری از افراد سرشناس، به روشنفکران ایرانی هشدار می دهند که مراقب رفتار خود باشند به نوشته اکونومیست، گرچه ماه گذشته روزنامه شرق، بزرگترین روزنامه لیبرال ایران که در سپتامبر سال پیش تعطیل شده بود، مجددا اجازه انتشار یافت اما توقیف این نشریه ممکن است کارکنان این نشریه را محتاط تر از پیش کرده باشد. اکونومیست یادآور می شود که در ماه مارس، فعالان حقوق زنان به اتهام نادیده گرفتن دستور خودداری از برگزاری تظاهرات به طور جمعی بازداشت و برای مدتی زندانی شدند، گردهمایی اعتراض آمیز معلمان پراکنده شد و در همان ماه، بازداشت افراد مختلفی صورت گرفت اما از نظر حکومت، جرم بدتر تبانی با دولت های غربی در سازمان دادن به اعتراض علیه اقتدار رژیم است.

این هفته نامه بریتانیایی می افزاید که در حال حاضر، به نظر می رسد که مقامات دولتی بیشتر مایل به ارعاب معترضان احتمالی هستند تا زندانی کردن صدها نفر از آنان و با حبس شماری از افراد سرشناس، به روشنفکران ایرانی هشدار می دهند که مراقب رفتار خود باشند و بازداشت چهار پژوهشگر برجسته ایرانی - آمریکایی در ماه های آوریل و می سال جاری به اتهام جاسوسی و توطئه “انقلاب نرم” نمونه ای از این دست بوده است.

نظامیگری و مبارزه با فساد اجتماعی

اکونومیست می نویسد که معلوم نیست که آیا این افراد به محاکمه کشیده شوند زیرا ممکن است ایران در نظر داشته باشد از آنان به عنوان مهره هایی در معامله به منظور آزاد کردن ایرانیان بازداشتی در عراق بهره برداری کند اما به هرحال، این بازداشت ها موجب ترس سایر پژوهشگران و تحلیلگران شده و هدف از بازداشت جمعی از مهمانان سفارت بریتانیا در اوایل این ماه نیز تهدید ایرانیان به خودداری از تماس با دیپلمات های غربی بوده است.

تحولات کنونی یادآور وضعیت ترسناک دهه ۱۹۹۰ است که ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی پس از ترور مجرمان سابقه دار با هدف بهبود شرایط امنیتی، به قتل روشنفکران و منتقدان شناخته شده رژیم روی آوردند هفته نامه اکونومیست می نویسد که کسانی نیز از برنامه ریزی حکومت برای راه انداختن یک انقلاب فرهنگی جدید سخن گفته اند و یادآور شده اند که جمهوری اسلامی یکی از شدیدترین عملیات مبارزه با منکرات در سال های اخیر را آغاز کرده هرچند این امکان نیز وجود دارد که انگیزه این تهاجم، جلب رضایت روحانیون محافظه کار قم باشد که چند تن از آنان به محمود احمدی نژاد به خاطر سهل انگاری در معیارهای اجتماعی خرده گرفته بودند.

اکونومیست می نویسد که در هرحال، رژیم ایران به اقداماتی فوق العاده برای نمایش قدرت دست زده، ماموران پلیس و شبه نظامیان مسلح در پاسگاه های مبارزه با منکرات در سرتاسر تهران مستقر شده اند و کسانی که از آنان با عنوان اراذل و اوباش نام برده شده با پلاکاردهایی حاوی شعارهای تحقیر آمیز در تلویزیون نمایش داده شده و شلاق خورده اند. به نوشته اکونومیست، تحولات کنونی یادآور وضعیت ترسناک دهه ۱۹۹۰ است که ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی پس از ترور مجرمان سابقه دار با هدف بهبود شرایط امنیتی، به قتل روشنفکران و منتقدان شناخته شده رژیم روی آوردند. از زمان انتخاب محمود احمدی نژاد در سال ۲۰۰۵، محافظه کاران جوانتر بر سمت های کلیدی مسلط شده اند در حالیکه بسیاری از آنان دارای نگرشی نظامیگرایانه نسبت به روندهای سیاسی هستند و بیش از کسان دیگر از سیاست کنونی سرکوب حمایت می کنند

اکونومیست می نویسد که (آیت الله) علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی که قدرتمندتر از رییس جمهوری است، سال ۱۳۸۶ را سال وحدت و انسجام ملی نام نهاده و در چند سخنرانی، بیگانگان را به تلاش برای ایجاد اختلاف در میان مسلمانان و ایرانیان متهم ساخته و مورد حمله قرار داده است.

این نشریه می افزاید که در همانحال، حضور تعداد بیشتری از نظامیان سابق در رده های بالای دولت باعث برهم خوردن توازن قدرت در جمهوری اسلامی شده که در گذشته مانع از آن می شد تا یکی از جناح های رژیم بتواند بر اوضاع تسلط بیشتری بیابد و از زمان انتخاب محمود احمدی نژاد در سال ۲۰۰۵، محافظه کاران جوانتر بر سمت های کلیدی مسلط شده اند در حالیکه بسیاری از آنان دارای نگرشی نظامیگرایانه نسبت به روندهای سیاسی هستند و بیش از کسان دیگر از سیاست کنونی سرکوب حمایت می کنند.

اکونومیست یادآور می شود که نتیجه انتخابات شوراهای محلی و مجلس خبرگان در ماه دسامبر سال گذشته حاکی از افزایش نفوذ میانه روها به رهبری اکبر هاشمی رفسنجانی بود اما بازداشت حسین موسویان، مذاکره کننده هسته ای سابق و از متحدان قدیمی رفسنجانی، نشانه قدرت عناصر تندرو در حکومت بوده است و هفته گذشته نیز گروهی از روحانیون و طلبه های راستگرای افراطی با تجمع در برابر دادگاهی در مشهد خواستار پیگرد قانونی محمد خاتمی به اتهام دست دادن با یک زن در جریان سفر به ایتالیا شدند.

این هفته نامه در جمع بندی این مقاله می نویسد: یا عناصر ارتجاعی با نزدیک شدن انتخابات پارلمانی سال آینده گرفتار نگرانی شده اند، یا می کوشند اعتماد به نفس خود را به نمایش بگذارند و اعلام کنند که بر اوضاع مسلط هستند، در هر حال، در صحنه کدر سیاست در ایران، دشوار بتوان واقعیت را تشخیص داد. آری یا نه؟ اکونومیست در گزارش دیگری با عنوان “آری یا نه؟ دیپلماسی صرفا به خاطر دیپلماسی” به تحولات اخیر در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی پرداخته است.

اکونومیست می نویسد که اگر قرار باشد ایران به چالشجویی در برابر شورای امنیت خاتمه دهد و راه را برای مذاکرات دپپلماتیک به منظور حل بحران هسته ای این کشور باز کند، لازم است نردبانی را برای پایین آمدن بیابد و تدارک چنین نردبانی هدف اصلی دیپلمات های اتحادیه اروپا در مذاکره با ایران نیز همین بوده است اما تا کنون نتیجه ای از آن به دست نیامده است.

هدف از مذاکره هسته ای اروپا با ایران وادار کردن این کشور به قبول خواست بین المللی است

این نشریه می افزاید که در حالیکه دولت ایران تعلیق غنی سازی را رد کرده و با تشدید تحریم های شورای امنیت، برنامه نصب سانتریفوژ در تاسیسات نطنز را سرعت بخشیده و همکاری خود را آژانس بین المللی انرژی اتمی را کاهش داده است، پیشنهاد اخیر علی لاریجانی برای رفع ابهامات آژانس بین المللی را چگونه باید تلقی کرد؟ به نوشته اکونومیست، سال گذشته نیز ایران کوشید با پیشنهاد مشابهی مانع از ارسال پرونده هسته ای خود به شورای امنیت شود اما به این پیشنهاد عمل نکرد در حالیکه بازرسان آژانس مایل به دریافت پاسخ به سئوالاتی در مورد اقدامات ایران در مورد خرید ثبت نشده تجهیزات هسته ای، یافت شدن آیار پلوتونیوم و اورانیوم غنی شده، ظن ارتباط برنامه های هسته ای با مقاصد نظامی و وجود اسنادی و انجام آزمایش هایی بودند که تنها به عنوان بخشی از تلاش یک کشور برای ساخت اسلحه اتمی قابل درک است.

این نشریه می نویسد که به نظر افراد بدبین، پیشنهاد اخیر آقای لاریجانی برای گفتگو درباره پاسخ به این سئوالات به جای اینکه به آنها پاسخ دهد در حالی ارائه می شود که شورای امنیت به زودی به موضوع تشدید تحریم بین المللی ایران خواهد پرداخت که ضمنا در دستور کار جلسه رییسان جمهوری آمریکا و روسیه در هفته آینده نیز قرار دارد.

اکونومیست می نویسد که آقال لاریجانی می داند که روسیه و چین در اصل تمایل چندانی به تحریم ایران ندارند و ممکن است با نرمش به جای چالشجویی در نظر داشته باشد این دو کشور را قانع کند از تشدید فشار شورای امنیت جلوگیری کنند. به نوشته این هفته نامه، اگر چنین نشود، مذاکرات برای قانع کردن ایران به دست زدن به اقدامات لازم برای کسب اعتماد بین المللی به هدر نرفته است و دیپلمات ها امیدوارند که ایران، که در تنگنا قرار خواهد گرفت، سرانجام در صدد برآید نردبانی را برای فرود آمدن از موضع سختگیرانه خود بیابد.

کیانوش انصاری بازدید : 140 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

خاتمی رخت دامادیش را به تن کرده؛ منتظر بله ی "آقا"ست

در روز ها و ماه های اخیر بارها و بارها زمزه ی آمدن یا نیامدن خاتمی به عرصه ی انتخابات به عنوان نامزد صندلی ریاست جمهوری مطرح بوده و اکثریت جامعه و افکار عمومی بر این سوال هستند که "آیا خاتمی می آید؟!"

در این بین نظرات و دیدگاه های مختلف بسیار مطرح بوده است اما در مناطقی که استبداد زدگی و دلسردی در بین اجتماع افزون است. همواره جملاتی با مضمون های متشابه شنیده می شود. مثلا بعضی میگویند: "نمی گذارند خاتمی بیاید" و یا "اگر بیایند نخواهند گذاشت رای وی از صندوق ها بیرون بیاید" و یا اینکه "اگر رای بیاورد هم نمی گذارند کار کند" و یا جملات متشابهی که وجه اشتراک تمام آنها را می توان استبداد زدگی و عدم اعتماد عموم بر فضای سیاسی کشور دانست که از نشانه های بارز فاصله ملت و دولت است.

مردم به امام و جمهوری اسلامی رای آری دادند و با وی بیعت کردند زیرا که شعار ایشان "میزان رای ملت بود" و در تمامی سیاست ها و برنامه های کشور با ملت صادق بودند و اینگونه بود که اعتماد عمومی نصبت به امام به آن میزان بالا بود که هنوز هم از وی به عنوان یک رهبر و اعتبار یاد می شود. و اینک اکثریت همان ملت و فرزندانش دلسرد از صداقت و راستی صندوق های رای و دستگاه ها شده اند به گونه ای سخن می گویند که گویی در مورد مصدق و حاکمیت سلطه طلب و لجباز زمان وی سخن می گویند. بعد از فوت امام (ره) رهبر هر که باشد وظیفه بسیار بزرگی دارد زیرا که جاینشین مردی بزرگ و انسانی عزیز است که اکثریت قاطع مردم تا انتهای عمر گران بهایش به او اعتماد کامل داشتند و او را به عنوان رهبری با درایت و قوی که حتی از فرماندهی لیبرال ها بر دستگاه اجرائی حراس و ضعفی نداشت می شناختند. بعد از اینکه آن بزرگوار به رحمت خداوند پیوست، آیت آلله خامنه ای به عنوان رهبر کشور اسلامی پذیرفته و معرفی شد. به اعتقاد من ایشان بعد از رهبری خود خدمات بسیار گران و مقدری به این ملت کرده است و انصافا می توان گفت که ایشان فرد مناسبی برای جانشینی امام و رهبری کشور بوده اند. ایشان همیشه در طول رهبری خود از جمهوریت و اسلامیت از استقلال و آزادی دفاع کرده اند.

در رقابت های سیاسی جناه ها، احزاب و گروه های سیاسی تمامی بنای خود را بر استفاده از امکانات در اختیار خود دارند ولی گاهی بعضی زیادی خواهی کرده و از شخصیت های فرا جناهی و محترمی که هیچ تعلقی به هیچ کدام از جناه های فعال و خدمتگذار ندارند و مورد استفاده هیچ یک نیستند قصد استفاده میکنند. نباید اجازه داده شود مقام رهبری که از قدرت و شوکت زیادی نزد دستگاه ها و افکار عمومی برخوردارند مورد استفاده در رقابت های سیاسی باشند و یک جناه برای فشار به جناه مقابل خود و... از شخصیت و جایگاه ایشان استفاده بکند. رهبری همیشه در همه دولت ها حامی دولت بوده و مورده احترام همه گروه هاست؛ نباید یک جناه وابسته به دولت از حمایت دولت توسط رهبر سوء استفاده ی جناهی بکند و چماق بشود بر سر رغیب، اخیرا سخنان بدون اشاره مقام رهبری به شاه سلطان حسین و... مورد سوء استفاده برخی روزنامه های جهت دار و گروه ها قرار گرفته و باعث شده که این ذهنیت در جامعه صورت بگیرد که مقام رهبری با استفاده از وجه قانونی خود در پی تضعیف اصلاح طلبان و خاتمی و اندیشه نیمی از ملت ایران است. امروز مردم به خوبی می دانند و آگاهند شاه سلطان حسین و آنکه با بی توجهی و ماجراجویی دانسته و یا ندانسته تیشه به ریشه این ملت می زند کیست. شاه سلطان حسین با بی توجهی و لجبازی با دنیای خارج و خطرات پیش رو موجب خطرات و خسارت بسیار بر کشورش شد. صدام حسین جنگ طلب و ساختارشکن بود که چون شاه سلطان حسین به استبداد در درون و سرکشی و بی ادبی در بیرون نظام خود مشغول شد و نتیجه دولتش در درون زیرزمینی تنگ و تاریک شد که گورکن هم در همچین مکانی طاقت زندگی نداشت. و هوا داران و شبه نظامیان بعثی که در عرصه سیاست برای خود شوکتی به چنگ آورده بودند و قدرتی با سیاست های انحصار طلبانه و اقتدارگرایانه رهبرشان صدام حسین، نتیجه شان قایم شدن در پستوهای تنگ و تاریک و برنامه ریزی برای بمب گذاری و ریختن خون مردم خود و زوال و نابودی شد.

امروز افکار عمومی و تمامی جوانان اصلاح اندیش و طرفدار خاتمی بر این احساسند که عده ای به هر قیمتی می خواهند که خاتمی نیاید و از خاتمی در هراسند و با سوء استفاده ی عده ای زیاده خواه از سخنان بی ریا ی مقام رهبری باعث آن هستند که تمامی این جریان و بی اعتمادی متوجه رهبری و حاکمیت بشود و بی شک همین خواهد بود. چنانچه رهبری تصمیم بگیرد چه کسی بیاید و چه کسی نیاید و مردم بگویند که اگر فلانی بیاید آسیب می بیند چرا که به خاطرمحبوبیت و دگر اندیشی اش دچار غضب رهبری خواهد شد پس انتخابات به چه معناست؟ اصلا واژه انتخابات معنای لغوی خود را از دست خواهد داد و وقتی که رهبر به جای 70میلیون نفر رای بدهد و تصمیم بگیرد خوب بر سر صندوق های رای هم خود ایشان باید به جای همه برگ تعرفه دریافت بنمایند و زحمت پر کردن این برگه ها هم با خود ایشان خواهد بود. که بی شک اینهمه ماجرا نظر رهبری نبوده و تنها یک عده انحصارطلب از سخنان آگاهانه مقام رهبری استفاده سوء و تبلیغاتی کرده اند. به نظر من (به عنوان یک شهروند ایرانی) باید این واقعیت به همه ثابت بشود که دست رهبری پشت تمامی خیرخواهان و قانون مداران و سیاسیون دلسوز هست اما هیچگاه جایگاه خودشان را خرج یک جناه نکرده و نمی کنند؛ آن هم دولت و دولتمردانی که هنوز چهار ساله ابتدائی شان تمام نشده در افکار عمومی شکست خورده اند و سیاست های نا به درست ایشان به 25% تورم بی سابقه در ایران و منطقه نتیجه شده است دولتی که 200میلیارد دلار سرمایه ی این مردم بیگناه را معلوم نیست چه کرده است و در آمد بی سابقه در طول تاریخ ایران از فروش نفت "ملی" کجا رفته که وضعیت کشور این است؟

کیانوش انصاری بازدید : 141 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

مُسكن هاي سياسي انتخاباتي

در كشور ما معمولا هر ساله اجتماع متوجه انتخابات مي شود؛ و عناصر اين اجتماع معمولا واكنش هاي خاصي نسبت به اين اتفاق مهم يعني انتخابات نشان مي دهند و اين عكس العمل ها قطعا با توجه به شرايط و ممكن ها و ملزومات تنظيم مي شود.

يك عنصر بسيار مهم از اجتماع را كه تاثير زيادي از اجتماع دارد و همينطور در پي تاثير گذاري فراوان بر آن است را مي توان دولت و حاكميت ناميد كه همينطور كه گفته شد بر اساس شرايط، ممكن ها و ملزومات واكنش نشان مي دهد اين واكنش ها مي تواند  در پي اتفاقات خارج از دستور و يا با هدف تاثيرگذاري بر اصل اتفاق در آينده ي اجتماع باشد. انتخابات به عنوان يك اتفاق بسيار بزرگ و سرنوشت ساز براي حاكميت محسوب مي شود چرا كه انتخابات در كشور سرنوشت حاكميت را رقم زده و حاكميت تاثير زيادي بر اجتماع دارد و بر آن تدبير مي ورزد.

اگر انتخاب ها را مخصوصن انتخابات قوه ي مجريه را بعد از انقلاب تا كنون بنگريم حاكميت واكنش هاي خاصي داشته اما آنچه در همه ي يا حداقل اكثريت واكنش ها ديده مي شود و مورد بحث اين يادداشت است بحث مُسكن هاي انتخاباتي است كه شايد بشود گفت معمولا در يك برهه ي زماني خاص تبديل به يك نوع استراتژي زماني براي دولت مي شود.

در اين روزها با توجه به شرايط كنوني حاكميت يا دولت كه از شرايط خوب و مناسبي بهره نمي جويد و لايه هاي مختلف اجتماعي را از خود نگران و نا اميد كرده است به عنوان يكي از عناصر اجتماع در مقابل اتفاق انتخابات كنش هاي زشت و زيباي خودش را دارد كه به عنوان يك عنصر مهم اجتماع نبايد از نقد و جست و جو دور بماند.

 

1-     دست آورد هاي علمي!

از ابتداي انقلاب و حتي قبل از آن البته با روش هاي مختلف بر دست آورد علم و دانش بومي و قابل استفاده براي مردم تاكيد فراوان بوده؛ بعد از انقلاب تحريم ها و انزواي بين المللي باعث شده تا از دست آورد هاي علمي و دانش و فن آوري به مانند خيلي چيزهاي ديگر عقب تر از آنچه مي توانستيم، باشيم وليكن نبايد ناديده گرفت سالها تلاش و تحرك در زمينه هاي علمي و فن آوري را و اينكه باعث شد تا گرچه از خيلي جهات عقب بمانيم اما از خيلي جهات هم رشد داشته باشيم، جداي عقب مانده گي ها كه موضوع اين يادداشت نيست. 30سال تلاش باني خيلي از دست آورد هاي علمي گشته، از اكتشافات و ساختن خيلي از علوم و ابزار به روز پزشكي و مكانيكي و... گرفته تا  دانش و تكنولوژي در عرصه هاي نظامي و يا فضايي و... كه امروزه افتخار هر ايراني است.

در دولت هاي مختلف بنا بر برنامه كلي نظام استارت خيلي از پروژه هاي علمي زده شده و در همان دولت ها و يا دولت هاي بعدي مورد افتخار و استفاده قرار گرفته است در اين روز ها كه به فضاي انتخابات وارد مي شويم انگار كه عده اي همه چيز را نگاه داشته بودند تا الان با آن " پُز " بدهند و عكس و آرم خود را چنان بر سر در دست آوردهاي سي ساله انقلاب بكوبند كه از آب دهان هم چسبناك تر باشد و جدا شدني نباشد. دست آوردهايي كه 8 مجلس براي رسيدن به آن قانون تصويب كرده اند و 9 قوه ي مجريه براي آن كوشيده اند. البته دولت نهم به رهبري آقاي محمود احمدي نژاد بزرگترين و بي سابقه ترين در آمد هاي نفتي را در طول تاريخ 30 ساله داشته و فرصت اين دولت براي پيشرفت و توسعه در همه زمينه ها شايد ده ها برابر از دولت هاي ديگر بوده اما به جاي استفاده بهتر از منابع مالي فراوان حاصل از فروش اين مايه استراتژيك يعني نفت آنقدر دچار تصميمات اشتباه و غير كارشناسانه و تصورات عجيب و غريب از عقل چون "هاله ي نور"  و... شديم كه هيچ پاسخي براي سوالات مردم كه با سرمايه ملي چه كرديد نداريم و به جاي آنكه اين فرصت به نفع مردم استفاده شود به تباهي سوق داده شده و البته اين را از خوش شانسي آقاي احمدي نژاد نمي بينم كه در دوران به قدرت رسيدن وي نفت اينچنين سر به فلك كشيد و حالا كه رفتنيست قيمت ها افت كرده بلكه اين را دومين بد شانسي ملت ايران بعد از چندين و چند قرن حكومت استبدادي در اين كشور مي دانم كه در چنين دوران طلايي كه مي شد به بزرگترين دست آوردها رسيد و به پيشرفت سرعت چندين و چندان برابر بخشيد رئيس ملتمان شد احمدي نژاد؛ و اينك تنها دارايي ما ويدئو كليپ هاي صدا و سيماي دولتي جمهوري اسلامي در مورد دست آورد هاي سي ساله انقلاب است كه زمان پخش وي دقيقن قبل از پخش فيلم ها  و سخنان خسته كننده ي احمدي نژاد است كه به صورت تبليغاتي و كاملا جهت دار از سيماي جمهوري اسلامي منتشر ميشود.

 

2-      مُسكن هاي اقتصادي

اخيرن (در آستانه انتخابات رياست جمهوري) به دليل بحران مالي دنيا قيمت هاي جهاني در مواد اوليه، خوراك، پوشاك و... به شدت ركود داشته و باعث شده كه ارزاني هايي را هم در بازارهاي مختلف دنيا به وجود بياورد كه با توجه به تورم بالاي اقتصاد ايران و مشكلات مختلف آن در كشور ما  اين ركود بر خلاف اروپا و امريكا و... زياد محسوس نيست اما افت قيمت ها بي تاثير نبوده و تاثيرات حداقلي خود را داشته و همينطور دولت محترم نهم كه ترس آن را دارد كه اولين دولتي باشد كه دولت وي علي رقم ميلش چهارساله شود و مردم در انتخابات آتي دست رد به سينه ي سياست هاي غلطشان بزنند با واردات برنج با قيمت هاي ارزان يا صفر كردن تعرفه واردات بعضي از محصولات كشاورزي و... و يا فروش ارزان ميوه جات در بازارهاي نزديك به خانه رئيس جمهور و چندين روش ديگر در تلاشند تا مُسكن هاي اقتصادي كه دوام زماني محدودي (انتخاباتي) نيز خواهد داشت را وارد اقتصاد كشور بكنند تا بدين وسيله از ميزان نارضايتي و احتمال كمرنگ شدن حضور مردم در عرصه ي انتخابات بكاهند. اين موضوع اگر درست باشد چند اشكال دارد:

مُسكن زدن به انسان بيمار جهت التيام درد مشكل اخلاقي و يا شرعي و... ندارد البته اگر با اجازه و رضايت خودش باشد اما مُسكن زدن به جامعه ي اقتصادي يك كشور براي فريب افكار عمومي جهت التيام موقتي (تا  زمان انتخابات)؛ هر طور كه نگاه كنيم هم اتهام نفي اخلاق بر آن وارد است و هم خلاف موازين اسلامي است چنانچه دولت در پي تزريق مُسكن هايي اينچنيني  بر جامعه باشد يعني سعي در پي فريب افكار عمومي براي جلب آرا داشته و ناراضيان از وضع اقتصادي را اميد واهي بخشيده است كه فريب و دروغ در اسلام و همينطور اخلاق كه البته دو مقوله و معقوله جدا از هم نيستند جزو خصايص زشت و ناپسند نام برده شده و قطعا هيچ تمدن بشري نيز آن را تاييد نكرده و يا نمي كند، مگر تمدن ها و فرهنگ هاي ضد بشري و ضد تاريخي كه براي رسيدن به اهداف به اصطلاح پاكشان وسيله را توجيح شده مي بينند و به هر كاري دست مي زنند.

اميدورام روزي از فرداها مثل 2500 سال پيش تمدن ايراني به مرد و زن ايراني اجازه ندهد كه دروغ بگويد آن هم به 70.000.000 نفر ؛ البته من هم مثل خيلي از مرتجع ها آروزي برگشت به گذشته را ندارم بلكه امروز آرزوي داشتن ميهني انساني آرزوي خيلي از ايرانيان است.

 

کیانوش انصاری بازدید : 135 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

آخرین سال ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد در حالی به پایان می‌رسد كه او تقریبا هیچ روزی از چهار فصل ‏‏1387 را بدون بحران سپری نكرد.



تنها تفاوت او با رئیس‌جمهور پیشین اصلاح‌طلب كه هر 9 روز را با یك ‏بحران سپری كرد، در اینجا بود كه در اكثر این بحران‌ها، یك پای ماجرا خود احمدی‌نژاد بود.‏



رئیس‌جمهور فعلی ایران كه به زعم برخی تحلیلگران، هویت خود را در "زیست در بحران" تداوم می‌بخشد، در ‏سه سال آغاز كار خود نشان داد بیش از آنكه به دست و پنجه نرم كردن با بحران‌های ساخته شده از بیرون دولت ‏متمایل باشد، به دست و پا زدن در بحران‌هایی خو گرفته كه خود یا دولتمردانش آنها را پدید آورده‌اند.‏
وی علاوه بر آنكه در عرصه سیاست خارجی با پررنگ كردن مسائلی همچون هولوكاست و محو اسرائیل، ‏دیپلماسی بحران‌زا را برگزید، در حوزه‌های اقتصاد و برنامه‌ریزی هم با انحلال سازمان مدیریت، تدوین ‏بودجه‌های انبساطی، گشاده‌دستی در سفرهای استانی و خالی كردن حساب ذخیره ارزی، به استقبال بحران‌هایی ‏رفت كه با دست خود آنها را پدید آورده بود.‏
شروع سال 87 با وعده یك انقلاب اقتصادی در سخنان نوروزی‌ احمدی نژاد همراه بود‎.‎‏ اما این وعده كه در آغاز ‏تابستان به طرح تحول اقتصادی و در پایان پاییز به لایحه هدفمند كردن یارانه‌ها تبدیل شد، در آخرین ماه از سال ‏‏87 روابط دولت را با مجلس اصولگرا به حدی بحرانی كرد كه نامه‌نگاری علنی رؤسای دو قوه به یكدیگر با ‏لحنی بسیار تند و بی‌سابقه، رویه‌ی آشكار و گلایه رئیس‌جمهور از مجلس پیش رهبر، سویه‌ی پنهان این بحران ‏بود.‏



 

اما این تنها بحران احمدی‌نژاد در سال 87 نبود.‏

دولت احمدی‌نژاد فروردین ماه را با یك زلزله در كابینه آغاز كرد. مطبوعات در هفته دوم سال 87 از تغییر ‏همزمان وزیر كشور و وزیر اقتصاد خبر دادند و سخنگوی دولت كه این خبر را "دروغ سیزده" خواند، تنها چند ‏روز بعد مجبور شد عذر بدتر از گناه بیاورد و از در دسترس نبودن تلفنی رئیس‌جمهور سخن بگوید.‏
این زلزله اما پس‌لرزه‌هایی به مراتب تكان‌دهنده‌تر برای دولت نهم داشت؛ پس‌لرزه‌هایی از نوع افشاگری‌های ‏دانش‌جعفری و پورمحمدی علیه رئیس دولت، كه رسانه‌های حامی رئیس‌جمهور تا مدت‌ها با آن دست به گریبان ‏بودند.‏
اما حتی اگر در این بحران، احمدی‌نژاد را دارای نقش اول ندانیم، در ماجرای بحرانی دیگری كه در همین زمان ‏بروز كرد، احمدی‌نژاد اولین آتش‌بیار معركه بود.‏
سخنرانی جنجالی رئیس دولت نهم در قم نه تنها همانند گذشته باندهای مافیایی و دستهای پنهان را به اخلال در ‏امور كشور متهم كرد، بلكه این بار بخش‌هایی از دولت از جمله اداره مالیات، اداره ثبت، بانك‌های دولتی و بانك ‏مركزی را نیز عامل كارشكنی و سنگ‌اندازی در راه دولت معرفی كرد.‏
این اتهام‌پراكنی‌های رئیس‌جمهور، واكنش چندین مقام دولتی را به دنبال داشت و تا مدت‌ها ادعاهای احمدی‌نژاد را ‏موضوع دعواهای رسانه‌ای قرار داد. حتی اگر سایت‌های اصولگرا درست نقل كرده باشند، رهبر هم درباره ‏سخنان قم به احمدی‌نژاد انتقاد كرده و سخنان وی را سیاه‌نمایی علیه نظام دانسته است.‏
دستور رئیس‌جمهور برای تخلف از قانون بودجه و كاهش تعداد ردیف‌های بودجه كه خلاف مصوبه صریح مجلس ‏بود، بحران جدیدی را برای دولت ایجاد كرد كه ابتدا با گلایه رئیس مجلس هفتم آغاز شد و سپس با پافشاری ‏لجوجانه دولت، كار را به گزارش جنجالی دیوان محاسبات درباره تخلف دولت و شكایت رئیس مجلس به رهبر ‏كشاند.‏
در پایان فصل بهار، دولتمردان سفره‌ای جدید از جنس بحران را در برابر خود گشودند: واردات غیرقانونی بنزین. ‏این سرفصل جدید بحرانی، از اعتراف مسئولان وزارت نفت به تمام شدن بودجه بنزین و احضار وزیر نفت به ‏مجلس آغاز شد و با پیگیری موضوع در دیوان محاسبات ادامه یافت، تا به گزارش جنجالی دیوان درباره گم شدن ‏دست‌كم یك میلیارد دلار رسید كه تكذیب احمدی‌نژاد، اتهام‌زنی او به دیوان محاسبات و درخواست پاسخگویی ‏مسئولان این نهاد نظارتی را در پی داشت.‏
احضار وزیر نفت به مجلس و اعتراف او به انجام واردات غیرقانونی بنزین به دستور رئیس‌جمهور بی‌پاسخ ماندن ‏چهار درخواست وزیر از رئیس‌جمهور برای كسب اجازه از مجلس، تاكید مجلس بر ممانعت از هرگونه واردات ‏غیرقانونی بنزین و در نهایت افشای دستور كتبی احمدی‌نژاد برای واردات بنزین در هفته آخر سال، نشان داد كه ‏پرونده این بحران نیز همچنان مفتوح است و به احتمال زیاد در سال 88 باز هم زنده خواهد شد.‏


در آغاز تابستان همین سال، بحران‌های پیش پای دولت نهم وارد فاز جدیدی شد و رسوایی اخلاقی معاون فرهنگی ‏دانشگاه دولتی زنجان كه با حمایت وزیر علوم از وی، مجموعه‌ی دولت را درگیر ماجرا كرد، به زنجیره‌ای از ‏اعتراضات و افشاگری‌های جدید در خصوص رسوایی‌های اخلاقی دیگری منجر شد كه در بعضی از آنها برخی ‏مدیران دولتی نیز در مظان اتهام بودند.‏


تعلل رئیس‌جمهور در معرفی وزیر اقتصاد كه تا انقضای مهلت قانونی طول كشید، دیگر بحران دولت‌ساخته‌ای بود ‏كه در میانه تابستان، بار دیگر دولت احمدی‌نژاد را در معرض بحران قرار داد و رهبر نظام را به پادرمیانی و ‏حل مشكلی كه احمدی‌نژاد بدون هیچ دلیلی موجهی ایجاد كرده بود، واداشت و باعث صدور یك حكم حكومتی برای ‏حل بحرانی شد كه احمدی‌نژاد یك‌تنه و بدون هیچ علتی پدید آورده بود.‏
اما هنوز وزیر اقتصاد معرفی نشده، احمدی‌نژاد وعده رسیدن به مقام اول اقتصاد جهان را داد تا نشان دهد كه در ‏اغراق و خوش‌بینی، هیچ حدی وجود ندارد. او با این وعده، پروژه جمع‌آوری اطلاعات مالی دهها میلیون ایرانی ‏را آغاز كرد كه تاكنون هیچ فایده‌ای از آن عاید مردم نشده است.‏


احمدی‌نژاد حتی به مهلت حكم حكومتی هم بی‌اعتنایی كرد تا نشان دهد كه تنفس در فضای بحرانی را چقدر بر ‏آرامش ترجیح می‌دهد. او سه وزیر كشور، اقتصاد و راه را بالاخره معرفی كرد، اما بحران را پایان نداد؛ چرا كه ‏در گام اول، وزیر كشور او دروغگو از آب درآمد.‏


داستان این وزیر كشور و رای اعتماد و استیضاح او، بحرانی سه ماهه را پدید آورد كه تبعات آن هنوز هم بخشی ‏از وقت دولتمردان احمدی‌نژاد و منتقدان آنها را پر می‌كند. اما این اولین بحرانی بود كه در آنها مجلس هشتم نیز پا ‏به پای دولت حركت كرد و همراه با دولت ولی به موازات آن، در راستای تداوم بحران تلاش كرد.


اصرار مشایی، معاون احمدی‌نژاد، بر اظهاراتش در حمایت از مردم اسراییل خوراك بحران دیگری را برای ‏تابستان دولت فراهم كرد كه تا آستانه احضار رئیس‌جمهور به مجلس پیش رفت و باز با پادرمیانی رهبر خاتمه ‏یافت.‏


پاییز را احمدی‌نژاد با بحرانی آغاز كرد كه در سی سال گذشته بی‌سابقه بود: چالشی مالیاتی كه برای اولین بار پس ‏از انقلاب اسلامی، بازار تهران و چند شهر بزرگ ایران را به تعطیلی كشاند. تعجیل دولت و بی‌تدبیری‌اش به ‏سادگی یك قانون معمولی را به یك بحران جدی اجتماعی و اقتصادی تبدیل كرد و آن قانون را همزمان با روابط ‏بازار و دولت، یك‌باره با چالش روبه‌رو كرد.‏


این بحران اما بلافاصله پیوند خورد با اوج‌گیری دوباره تورم كه مستقیما ناشی از عملكرد اقتصادی دولت ‏احمدی‌نژاد در سال‌های 85 و 86 بود و در نیمه اول سال 87 تیم اقتصادی را در بحرانی بی‌وقفه نگه داشت؛ ‏بحرانی كه دست‌كم سه عضو كابینه قربانی آن شدند.‏


احمدی‌نژاد اما در یكی از روزهای پاییز همین سال، افزایش تورم را انكار كرد و ضمن آنكه ادعا كرد نرخ تورم ‏رو به نزول است، در این راستا فرمول‌های بانك مركزی را كه گویا هنوز به قدر كافی دستكاری نشده بودند، زیر ‏سؤال برد.

البته ظاهرا این مشكل در نهمین ماه از سال 87 حل شد، چرا كه مردم شاهد بودند بانك مركزی در اوج گرانی‌ها ‏از كاهش تورم سخن می‌گوید و گزارش‌هایی از شاخص قیمت‌ها می‌دهد كه مشخص نیست ارتباط آن با قیمت ‏واقعی محصولات مصرفی مردم چیست.‏
احمدی‌نژاد در آذر ماه كه مجلس منتظر لایحه بودجه بود، برگه‌ای را برای رئیس مجلس فكس كرد كه لاریجانی با ‏خواندن آن متوجه شد منظور احمدی‌نژاد از ارسال این جدول یك صفحه‌ای، گزارش عملكرد برنامه چهارم توسعه ‏است؛ گزارشی كه چند ماه بود نمایندگان برای دریافت آن تذكر می‌دادند و از دولت گلایه می‌كردند.‏
این بحران‌سازی جدید را ناظران سیاسی به منزله‌ی شكل جدیدی از واكنش رئیس دولت نهم به مجلس ارزیابی ‏كردند كه تنها چند روز قبل وزیر كشور را به اتهام دروغگویی از سمت خود بركنار كرده بود.‏
استیضاح وزیر جهاد كشاورزی، دیگر بحرانی بود كه در ابتدا هیات رئیسه مجلس نگذاشت پیش پای دولت قرار ‏گیرد، اما دروغگویی وزیر درباره جلسه‌اش با نمایندگان، دولت را از بهره‌گیری چند هفته‌ای از این بحران هم ‏محروم نكرد تا آنكه در نهایت زور هیات رئیسه بر قدرت بحران‌سازی وزیر احمدی‌نژاد چربید و او از استیضاح ‏خلاصی یافت.‏


واردات گاز به بهای گران، شاید از معدود تلاش‌های دولت برای جلوگیری از بروز یك بحران بود كه خود به ‏بحرانی تازه علیه احمدی‌نژاد مبدل شد. دولت می‌خواست جلوی قطع گاز در آخرین زمستان قبل از انتخابات ‏ریاست‌جمهوری را بگیرد، اما متهم شد كه منابع ملی را برای منافع جناحی حراج كرده است. این اتهام را نیز فقط ‏اصلاح‌طلبان و منتقدان دولت نگفتند، بلكه بسیجیان نیز در این ماجرا علیه دولت احمدی‌نژاد موضع گرفتند.‏


در دو ماه بهمن و اسفند هم بحران‌ها رنگ و بوی بودجه‌ای گرفت و لوایح دوقلوی هدفمند كردن یارانه‌ها و بودجه ‏‏88 زنجیره‌ای از بحران‌ها را برای دولتمردان دست و پا كرد، تا آخرین روزهای سال هم ادامه یافت و به ‏رویارویی رسانه‌ای رئیس مجلس و رئیس‌جمهور در هفته پایانی سال منتهی شد تا احمدی‌نژاد با نوعی زیست ‏بحرانی تمام‌عیار دولتش را به سال 88 وارد كند.


رئیس دولت نهم كه در سخنرانی روز 22 بهمن خود نشان داد چهار سال اخیر را با سی سال عمر انقلاب قابل ‏مقایسه می‌داند، پیش از این هم با نفی دوران‌های مختلف مدیریتی در سه دهه‌ی گذشته، و بخصوص انتقادهای ‏آشكار و گزنده از دو دولت قبل و شانزده سال گذشته، بارها بهترین سال‌های پس از انقلاب را به چالش كشیده بود؛ ‏سال‌هایی كه رهبر جمهوری اسلامی از آنها با افتخار یاد می‌كند.‏
رهبر شاید این بار هم در پیام نوروزی خود به سه دهه‌ی گذشته‌ی انقلاب افتخار كند، اما تقریبا تردیدی نیست كه ‏احمدی‌نژاد بلافاصله پس از رهبر، از افتخارات چهار سال ریاست‌جمهوری خود و شاید مقایسه‌ی آن با ناكامی‌های ‏قبلی‌ها سخن خواهد گفت.

این تنها بحران هاییست که در 4 سال توسط ایشان آفریده شد خدا به داد ما برسد اگر خدای ناکرده 4سال دیگر او ردیس جمهور شود

کیانوش انصاری بازدید : 231 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)
نشریه یالثارات الحسین ارگان مطبوعاتی انصار حزب الله در شماره اخیر خود در ستون سیاست به روایت یک همولایتی به تعریف سکس آشکار و سکس پنهان پرداخته است.

یالثارات الحسین فروش فیلم های مستهجن و بی حجابی را از مظاهر سکس آشکار و هر‌ آنچه را که نیروی انتظامی نسبت به آن بی توجه است را از مظاهر این سکس بیان کرد.

یالثارات در ادامه در تعریف سکس پنهان، عشوه و غمزه بعضی مجری های خانم صدا و سیما، شوخی و خنده های دو به دوی مجریان مرد و زن صدای جمهوری اسلامی، فرم آرایش زنان بازیگر سیما و سینما و تصاویر نشریات زرد را از مظاهر سکس پنهان بیان کرد.

گفتنی است اگر چه یالثارات الحسین ارگان رسمی مطبوعاتی انصار حزب الله محسوب می شود ولی تاکنون بارها با دادن نسبت های ناروا به برخی مسئولین و نیز به بازیگران و مجریان سینما و تلویزیون سبب ناراحتی آنها را فراهم آورده است. انتشار مطالب خلاف عفت عمومی در هفته نامه ای که ادعای اصولگرایی دارد جای صدها تعجب است.

این وظیفه وزارت ارشاد است که آنها را وادار به رعایت عفت عمومی کند. البته اگر در این رابطه هم یالثارات خودی تلقی نشود.

کیانوش انصاری بازدید : 133 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

سران اتحاديه ي عرب

در حالی که نشست سران اتحادیه عرب از امروز دوشنبه در شهر دوحه آغاز به کار می کند وزیر خارجه قطر در اظهاراتی غیرمنتظره از دعوت احمدی نژاد و حماس به اجلاس های گذشته سران عربی ابراز پشیمانی کرد!

به نوشته عصر ایران به نقل از روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن، «شیخ حمد بن جاسم آل ثانی» با اشاره به دعوت رئیس جمهور ایران به نشست های گذشته سران عربی به ویژه اجلاس دوحه که در ماه ژانویه برای بررسی مسائل غزه برگزار شد اظهار داشت: "از محمود احمدی نژاد و حماس دیگر برای شرکت در نشست های آینده کشورهای عربی دعوت نخواهد شد."

وزیر خارجه قطر که پس از نشست وزیران خارجه کشورهای عربی در دوحه سخن می گفت اضافه کرد: "ما از دعوت احمدی نژاد و حماس به اجلاس های عربی توبه کرده ایم!"

این سخنان پس از آن عنوان می شود که برخی کشورهای عربی اخیراً نارضایتی خود را از شرکت احمدی نژاد در نشست های سران عرب ابراز کردند و حتی پیش از این چند کشور عربی تهدید کرده بودند در صورت شرکت رئیس جمهور ایران در اجلاس جاری دوحه، این نشست را تحریم خواهند کرد.

پیشتر در جریان حمله اسرائیل به غزه در ماه ژانویه کشورهای عربی در دوحه پایتخت قطر گردهم آمدند تا به بررسی این بحران بپردازند. احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیز یکی از شرکت کنندگان در این اجلاس بود که دعوت از او و سران حماس، نارضایتی برخی کشورهای عربی از جمله مصر و عربستان را برانگیخته بود.

از سوی دیگر تعدادی از سران دولت های عربی از جمله حسنی مبارک رئیس جمهور مصر در نشست جاری دوحه شرکت نکرده و ترجیح داده اند در سطوح پایین در این اجلاس شرکت کنند که به تعبیر الشرق الاوسط یکی از دلایل این موضوع می تواند نارضایتی از اقدامات گذشته قطر از جمله دعوت احمدی نژاد به نشست بررسی مسائل غزه و اختلافات دوحه و قاهره از زمان حمله اسرائیل به غزه باشد.

اشتباه احمد نژاد بعنوان نماینده ایران بر خلاف توصیه های فراوان در اجلاس گذشته و... پیش در آمدی برای گستاخی بیشتر اعراب تازه به دوران رسیده گشته است اینان همان حامیان و وارثان صدام معدومند


خلیج فارس

خلیج فارس

کیانوش انصاری بازدید : 137 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

ایران و فلسطین

 

سایت خبری ایران: رانندگان و رهگذران پیاده در هنگام عبور از کمپ آوارگان Qalandiya و رامل الله با بیلبوردی بزرگ که بر روی ان نوشته شده"به دخالت ایران در تصمیم مستقل فسلطینیان نه بگویید" مواجه می شوند.

به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری ایران(INA) به نقل از آژانس خبری مان، این شعار اهانت امیز به صورت های مختلف بر روی 1500 بیلبورد، پرچم و پوستر در سرتاسر خیابان به سوی رامل الله ایجاد شده است.

همچنین، ساکنان شهر Bethlehem گزارش داده اند که چنین پوسترهایی هم در انجا دیده شده است.

این پرچم ها و بیلبوردها توسط شاخه ی جوانان گروه فتح در فلسطین نصب شده است.

کیانوش انصاری بازدید : 182 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)
حال و هوای خوبی نمی شوم این روزها.

پایم بر زمین است و امیدم به آسمان!

قرص کامل ماه و باران های رگباری بهار،

هوایی می کند آدم را سخت سخت سخت!

اما...

درست زمانی که می اندیشی پایت روی زمین است،

باید از زمین لرزه و یا عدم استحکام زمین زیر پایت بترسی!

درست همان موقع که آسمانی ها را نیز از کف داده ای

گاهی همین است که هست.

دلت می گیرد. با بهانه و بی بهانه اش مهم نیست.

دلت برای دل گرفتن خودت هم می گیرد.

گاهی همه چیز را با هم داری و گاهی همه چیز را نداری.

خط فاصله اش یک تار موست. شاید هم تنها یک کلمه!

 

نا امید

 

-راستش را که بخواهی!!!-

وقتی جهان

از ریشه جهنم

و ادم

از عدم

و سعی

از ریشه یاس می اید

وقتی یک تفاوت ساده

در حرف

کفتار را

به کفتر

تبدیل میکند

باید به بی تفاوتی واژه ها

و واژه بی طرفی

مثل نان

دل بست

نان را

از هر طرفی بخوانی نان است!

یادات بخیر قیصر امین پور

کیانوش انصاری بازدید : 172 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

اگر با لحن خودش در موردش حرف بزنیم

باید او را  سرکرده ی زینب کماندو ها نامید؛

البته می دانم ممکن است به این اسم افتخار بکند


همانگونه که مستحضر هستید مشار الیها همسر محترمه سخنگوی دولت هستند که خانه دار می‌باشند و از همان خانه‌شان به انتقاد علیه تمام شخصیت‌های نظام (بجز آقای احمدی نژاد و چند نفر دیگر) می‌پردازند. فلذا ابتدا یک همچو عکسی از ایشان در حال کدبانویی نمایش می دهیم که علاوه بر دفاع از منتقدان در جهت ارائه‌ی الگویی از زن مسلمان خانه‌دار هم کارآمد باشد.

- یعنی آیا ممکن است روزی روزگاری سعد وقاص هایی مثل قالیباف را توی قابلمه انداخته و قورمه قورمه‌شان کرد؟

خصوصا تاکید می‌کنیم بر قابلمه و قوری و کتری گل‌منگلی منزل ایشان که در راستای هنردوستی ما و اوشان هم باشد و از این قبیل موارد کدبانویی.


- یک لیموشیرین، انرژی لازم برای افشای رانت‌خواری‌های محسن رضایی را تامین می‌کند، نصف نان برای تقاضای خلع لباس خاتمی کافیست، یک شکلات هم برای میر حسین کفایت می‌کند! 

بعد عکسی از خانم رجبی در حال استفاده از ابزارآلات مدرن می‌گذاریم که یک وقت اجانب نگویند اینها با مدرنیته مشکل دارند. مثلا این: 



-نخیر... آقای الهام الان یا وزارت دادگستری هستند یا دولت. شاید هم شورای نگهبان باشند؛ اما بعد از ظهر برای تدریس می‌روند دانشگاه. بعد از آن هم به ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز می‌روند. آقازاده‌مان هم تشریف ندارند. جهت ادامه تحصیل روسیه هستند. خدا خاتمی را به سزای اعمالش برساند که آنقدر فامیل سالار بود و بدتر از او هاشمی که مجسمه‌ی رانت خواری و مافیا بود. پوتین هم الهی ذلیل مرگ بشود.

آن وقت برای اینکه این شائبه به وجود نیاید که ایشان -که روزانه چند ساعت به روحانیون ارشد نظام فحش می دهند- با روحانیون مشکل دارند چند تا از افتخارات حوزوی ایشان را نمایش می‌دهیم که ضمنا بی ارتباط با دانشگاه هم نباشد. مثلا این‌ها: 


- این سه تا عمامه‌ی کوچولوی سپید را وقتی که آیت الله عمید زنجانی رئیس دانشگاه تهران بودند به عنوان مدال افتخار به من دادند.
 
یا عکسی که به هر حال نشان دهد ایشان زیر چتر روحانیت هستند!


 

پس از آن برای آنکه دهان یک عده‌ای که خیلی دم از غیر شرعی بودن ناسزاگویی و تهمت به مردم می زنند و معتقدند آدمی که هی  بی‌دلیل به دیگران دزد و خائن و جاسوس می‌گوید پیش خدا و قانون و انسانیت مسئول است؛ یک عکس تلفیقی از پشتیبانی دین و دولت از سرکار علیه‌ی مظلومه می‌آوریم. شاید این بد نباشد: 


- نوشته "اگر دین ندارید آزاده باشید". یعنی چی؟ یادم باشد معنی‌اش را از آقای دکتر کردان یا ظریبافان بپرسم!

که نماد دینی در سمت راست و نماد دولت در سمت چپ مشهود است!  همچنین عکس از ایشان در اماکن مذهبی هم بد نیست که هم تاکید باشد بر دینداری ایشان، هم حضور فعال در خارج از خانه و هم محبوبیت ایشان.


- نمی دانم چرا هر وقت من می آیم همه می‌روند. خصوصا روحانی مجلس که اول از همه پرید بیرون!

افزون بر اینها استفاده‌ی بهینه از کتابخانه درجهت اثبات فاضل بودن شخص مورد نظر نباید غفلت شود. این تکنیک بدیع در تمام شبکه های صدا و سیمای فاضل‌نمای ما استفاده می شود مثلا اینجوری


- بیست‌تای دیگر از همین‌ها برایم بخرید و بیاورید. رنگ سبزش یک کم پررنگ‌تر باشد!

و بیننده با دیدن انبوه کتاب‌ها در پس زمینه ،ناگهان به عمق سواد و معلومات خانم رجبی یا هر کس دیگری که در تصویر باشد پی برده ای بسا که متحول هم بشود.

در انتها نیز به مزایای عمیق خانوادگی ایشان اشاره می کنیم. خصوصا پدر مرحومشان جناب دوانی که البته شایعات مبنی بر اعلام برائت آن مرحوم از مشار الیها بر عمق این روابط خانوادگی می‌افزاید اما از "پدرم علامه دوانی" بودن ایشان نمی کاهد! 


- «به دخترم تذكر می‌دهم از این گونه موضع‌گیری‌ها در گفتار و نوشتار خودداری نموده و طوری نشود كه خدای ناكرده رابطه پدری و فرزندی ما قطع شود.»

کیانوش انصاری بازدید : 137 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

محمود احمدی نژاد ,رئیس جمهور:

امارات اگر پیشرفت كند ، انگار ما پیشرفت كرده‌ایم!

مردم از شنیدن اسم دموكراسی حالت تهوع می‌گیرند!

این كه می گویند دو تا بچه كافیه ، بنده معتقد نیستم. كشور ما برای صد و بیست

میلیون نفر جا دارد!

۴۲ روزنامه علیه دولت می‌نویسند!

یك زن (اشاره به خانم فاطمه رجبی) پیدا شده كه مردانه حرف می‌زند ،

آن وقت شما بهش ایراد می‌گیرید؟

در كشور ما طی این دو ساله معجزه‌ی اقتصادی رخ داده!

گوجه‌فرنگی ۳۵۰۰ تومان نیست ، بغل خانه‌ی ما ۱۲۰۰ تومان است!

رشد تورم 23 درصد( بر طبق نظر مركز پژوهش های مجلس ) دروغ است.

تورم 13 درصد است.

من نگفتم نفت را سر سفره ها می آورم.

در سخنرانی من در مجمع عمومی سازمان ملل، یك نفر گفت فلانی یك

هاله ای از نور صورت تو را فرا گرفته بود.


امروز همه به این واقعیت معتقدند كه در حال حاضر كشور را امام زمان اداره می كند.

یك دختر 16 ساله در شیراز توانسته است در زیرزمین خانه شان، اورانیوم را غنی كند!

آقای مشایی مظلوم واقع شدند! ایشان هیچ گاه نگفتند ما با ملت اسرائیل دوست

هستیم! بلكه ایشان گفتند ما با مردم اسرائیل دوست هستیم!

آقای كردان مظلوم واقع شدند و استیضاح ایشان غیرقانونی است!

هرگز نمی گذارند كه اوباما رئیس جمهور آمریكا شود!

بهای كنونی نفت(150دلار در سال86) بسیار پایین است

و من پیش بینی می كنم كه نفت به 200 دلار هم برسد!

من به آقای علی آبادی گفتم كه خودت با قدرت وارد فوتبال شو

و فدراسیون فوتبال را اداره كن!

عده ای می گویند كه بازار آزاد همه چیز را حل می كند،

ولی من به شما می گویم كه بازار آزاد برای دزدها و سارق هاست!

روز بسیج، نقطه ی عطف تاریخ بشریت است!

 

 

اسفندیار مشایی(رئیس سازمان میراث فرهنگی)

مردم ایران با مردم اسرائیل و آمریكا دوست هستند.

مردم آمریكا از بهترین مردم های جهان هستند!

امروزه دیگر نمی توان با دین جهان را اداره نمود و دوران حكومت دین بر جهان به

پایان رسیده است!

 

محمد علی آبادی (رئیس سازمان تربیت بدنی)

من خودم دیدم كه نامجو مطلق توپ را استپ كرد و توپ افتاد جلوی پای اسمائیل مطر!

(نامجو مطلق 15 سال قبل از این كه "مطر" فوتبال خود را شروع كند، از فوتبال

خداحافظی نموده بود!)

مردم در سفرهای استانی به ما فشار می آورند كه لیگ فوتبال را 30 تیمی كنیم!

عملكرد برنامه ی "نود" بر ضد نظام جمهوری اسلامی است!

در المپیك پكن، موفق بودیم!

نام تیم پرسپولیس باید به پیروزی تغییر داده شود، همان طور كه مردم در انقلاب

شعار می دادند: استقلال، پیروزی، جمهوری اسلامی! !!!!!!!!!!!

(همچنین محمد دادكان، یادداشتی را به خبرنگاران نشان داده بود كه محمد علی آبادی،

با خط خودش، تیم ملی را با 12 نفر، ارنج كرده بود!)

 

 

غلامحسین الهام (سخنگوی دولت) :

مردم این بار در بحث مذاكره با آمریكا اعتراض نمی‌كنند ،

چون بر خلاف دولت‌های دیگر به دولت نهم اعتماد دارند!

+خبر بركناری وزیران اقتصاد و كشور، دروغ سیزده است كه رسانه ها ساخته اند!

دولت مخالف طرح امنیت اجتماعی است!

"نفت" بو می دهد و نمی توان آن را سر سفره های مردم آورد!

 

عبدالرضا مصری (وزیر رفاه) :

جلسات كمیسیون رفاه اجتماعی به خاطر نبود موضوع جلسه تشكیل نشده است!

(یعنی خدا را شكر همه چیز در امن و امان است و همه در رفاه كامل به سر می‌برند!)

+(در مراسم تقدیر از بازنشستگان از نمایندگان مجلس، هنگامی كه عده ایی از

افزایش قیمت ها صحبت كردند و به عنوان مثال گرانی تخم مرغ را ذكر نمودند،

ایشان فرمودند1.gifعجیب است كه این روزها همه تخم مرغ خور شده اند!

اعلام خط فقر به چه درد می خورد. این كه به مردم بگوییم اگر 300 هزار تومن حقوق بگیرید،

فقیر هستید، به جز آن كه از نظر روانی برای آن ها مساله ایجاد می كند، چه فایده ای دارد؟

 

 

كردان(وزیر بركنار شده كشور):

(خطاب به دانشجویان در كلاس): این طور درس خواندن شما فایده ای ندارد،

باید می بودید و می دیدید كه ما در دانشگاه آكسفورد چگونه درس می خواندیم!

(در روز استیضاح): شهید بهشتی هم مانند بنده، همواره مورد اتهام و دورغ پردازی

دشمنان بود! این استیضاح باعث شاد شدن رادیوهای اسرائیل و آمریكا می شود

کیانوش انصاری بازدید : 180 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)
سال یک هزار و سیصد و هشتاد و چهار...

من: زمان انتخابات تمدید شد، هنوز فرصت هست، بیا بریم رای بدیم!

پویا: ساده لوح، به کی میخوای رای بدی؟! اینا همشون سر و ته یه کرباسن!

من: چی بگم والا!

 


چهار سال بعد...

من: اینا هی زمان انتخابات رو تمدید می کنند ولی کسی نمیره رای بده!

پویا: من که صبح رای خودمو دادم!

من: رای دادی!؟

پویا: ببین! من هنوزم قبول دارم که همه ی اینا سر و ته یه کرباسن ولی خداییش تو این چهار سال فهمیدم از سر کرباس تا ته کرباس فاصله بسیار است!

کیانوش انصاری بازدید : 139 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

میر حسین نخبگان ؛ میرحسین مردمان

 

اندیشه ی موسوی

 

میرحسین موسوی شخصی است که بعد از بیست سال دوری از شرایط حاکم ، اینک به عرصه ی سیاسی فعال تر از گذشته بازگشته و لب به سخن گشوده است. و با اعلام آمادگی برای نامزدی کرسی ریاست جمهوری سوال ها و دیدگاه ها و اعمال نظر های فراوان را نصبت به خود بر داشته است.

"به راستی این میرحسین که می گویند کیست و به چه می اندیشد؟"

در فضایی که از ابتدای اعلام حضور وی شکل گرفت اغلب افراد و جوانان جامعه بر این سوال مقررند و افرادی که در پی اوضا سیاسی پی گیرترند هر یک به نوعی سعی به پاسخ به سوالات مختلف در مورد وی دارند. گاهی نقش بندی های جناهی و انتخاباتی نیز در نظرات و دیدگاه های مخالفین و موافقین وی عیان است.

میرحسین موسوی 8 سال نخست وزیر ایران بوده است دورانی که خطرات زیادی ایران را تهدید می کرد. از تمامیت ارضی گرفته تا اقتصاد آشفته و سیاست نا آرام و فرهنگ فراموش شده و... دورانی که ایران در جنگی نا برابر به سر می برد و تحریم ها هم روز به روز بر فشار جنگ می افزود،میر حسین موسوی قیمت نفت بسیار پائین بود و موسوی نیز هر روز مورد حمله ی متحجرینی بود که حتی امام خمینی را نیز بر شکفه جبر کرده بودند. موسوی در چنین شرایط بحرانی کشور را اداره کرد و مدیریت و صبر و تحمل و سربلندی او زبان زد ملت دوران اوست. موسوی با به کار گیری نیروهای نخبه و توانمند و همینطور استفاده از تمامی نیروهای سیاسی متعهد و کارآمد از جناه های مختلف دولت وحدت ملی خود را رقم زد و توانست فضای سیاسی آرامی را نیز رقم بزند که گروه ها با حفظ مشی خود در برابر مشکلات و بحران ها در دولت موسوی گرد آمدند و برای رفع مشکلات مجدانه می کوشیدند و این نیاز مبرم امروز ماست که گروه های مختلف سیاسی از اصلاح طلب گرفته تا اصول گرا موجودیت هم را به رسمیت بشناسند و در فضای اخلاقی و مثبت و قطعا رغابتی به سوی پیشرفت و آبادی گام بردارند. در واقع موسوی در گذشته ی خود موفق شد تا عدالت نسبی را نه با خرافه پرستی و نه با توهم، نه با هاله ی نور و نه با ساختارشکنی بلکه با اتکا بر واقعیت ها و اخلاق رقم بزند. بعد از نخست وزیری وی فاصله ی طبقاتی کمتر شده بود و وحدت بر سر منافع ملی اخلاق را حکم فرما کرده بود و شکاف های ذهنی و عینی بین حاکمیت و مردم تقریبا وجود نداشت و این شکاف بین فقیر و غنی نیز نازل بود. و این همان نگاهیست که امروز ما جوانان در دیدگاههای بزرگانمان که آن روز ها را در خاطره ها حفظ دارند می بینیم. و به نظر خیلی از نخبگان و دانشگاهیان آن سیاست ها و تدبر و کار آمدی، آن مرد صبور با تحمل و خستگی ناپذیر، آن سیاستمدار صادق، اخلاقی و محبوب امام نیاز مبرم کرسی ریاست جمهوری امروز ماست. امروز حامیان مهندس موسوی آنگونه که از مواضعشان پیداست و علت دعوت و تاکید بر حضور میرحسین را خطر و بحرانی می دانند که بر کشور تحمیل آمده و به عقیده این خیل عظیم خلق حامی موسوی، وی با توجه به گذشته ی موفق خود و طرح های به روز و عقلانی، اکنون می تواند از پس این مشکلات و بحران های آفریده شده بر بیاید و دشمنان ایران را نا امید از گسستگی ایران بکند. امروز آنچه که موسوی مدعی آن است دولتی اخلاق گراست که صداقت و شفافیت را سر لوحه ی رفتار خود دارد. او در دانشگاه فردوسی مشهد گفت: " آینده کشور در گرو بسط آزادی هاست" و همینطور شخصیت عدالت گرایی داشته و دارد و معتقد به حمایت بیشتر از قشر مستضعف و ایجاد رفاه و امنیت برای این طبقه ی محروم جامعه است. (البته نه با پخش سیب زمینی و بن های کمیته ی امداد).

مهندس میرحسین موسوی همانطور که در نامه ی خود به آقای خاتمی گفت، "اصلاح طلبی است که همواره به اصول رجوع می کند" یعنی او اصلاح طلبی است که همواره اصول انقلاب که همانا جمهوریت و اسلامیت خواهد بود را مغتنم و محترم می شمرد و بر استقلال آزادی جمهوری اسلامی پایبند است و اصرار دارد. از این رو *وی جمهوریت بدون اسلامیت را جمهوریت وابسته به قدرت های خارجی می داند که در این صورت، اصل « استقلال » که از اصول مسلم گفتمان انقلاب اسلامی بوده و هست ، مورد خدشه قرار می گیرد. پس وی به نقشی که اسلام در سیاست ایفا می کند بی اعتنا نیست*(سایت حامیان موسوی) و از طرفی با شعار آزادی بیشتر، خصوصی شدن شبکه های تلویزیونی و آزادی آنها، نگاهی روشنفکرانه و آگاه نصبت به رسانه ها و تاکید بر آزادی های مصرح در قانون اساسی، تاکید بر تحزب و... نیز می تواند دید که وی بر جمهوریت نظام و دفاع از آن در مقابل ساختار شکنانی که به آن پایبند نیستند اصرار دارد و این پایبندی به اصولیست که با اندیشه اصلاح طلبانه خاتمی هم در تعارض و تقابل نیست و خاتمی همواره بر آن تاکید داشته. از طرفی در مورد سیاست خارجی فرموده اند:

"ما باید سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی داشته باشیم و تفکیک لازم بین سیاست های مبتنی بر منافع ملی و ارزش اسلامی و سیاست هایی که برای مصرف داخلی است قائل شویم.آسیب هایی که ما دیده ایم از این نظر است که گاهی عمل ها از روی ناپختگی، ماجرا جویی یا اثر گذاری بر داخل است. مهندس موسوی در جواب سوالی در مورد فلسطین گفتند: اجماع در مورد فلسطین از سالها پیش در نظام صورت گرفته است. من فرا رفتن از اجماع را افراطی گری می دانم. من اعلام می کنم که سرنوشت مردم فلسطین با مشارکت مردمش در رای گیری محقق می شود. فرا رفتن از این، افتضاح سوئیس را ببار می آورد. ما چوب تند روی را می خوریم"

می بینیم که میرحسین با درک درست، واقع بینانه، منطقی، از جامعه ی ایران شفاف و صادقانه در پی حل مشکلات و اعتلای ایران عزیز گام  بر می دارد و این سیاست ها عقلانی و خردمندانه بانی حمایت نخبگان اصلاح طلب و اصولگرا از ایشان شده، که امروز افرادی چون هاشمی و خاتمی و ناطق نوری از حامیان وی محسوب می شوند.

تنها تضمینی که برای صداقت در مواضع نامزدهای انتخابات می تواند ارائه کرد گذشته و شخصیت و رفتار آنهاست که مهندس موسوی از این منظر جایگاه فوق العاده ای نزد توده های مردم و بسیاری از عقلای اصلاح طلب و اصول گرا داراست.

کیانوش انصاری بازدید : 134 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

                                                     احمد شاملو

 همه شب حيرانش بودم،

حيرانِ شهر  ِ بيدار

كه پی‌سوز چشمانش می‌سوخت و

انديشه‌ی خوابش به سر نبود

و نجوای اورادش
                        لَخت لَخت

آسمانِ سياه را می‌انباشت

چون لَترمه باتلاقیِ دمه بوناک

                          كه فضا را.

 حيران بودم همه شب

                 شهر بيدار را

كه آواز  دهانش

                تنها

                   همهمه‌ی عَفنِ اذكارش بود:

شهر بی‌خواب

با پی‌سوز پُر دودِ بيداری‌اش

در شبِ قدری چنان.

در شبِ قدری

گفتم: بنخفتی، شهر!

همه شب

         به نجوا

                نگرانِ چه بودی؟

گفتند:

برآمدن روز را

                به دعا

                        شب زنده‌داری كرديم.

مگر به يُمنِ دعا

آفتاب

برآيد.

گفتم:

حاجت‌روا شديد

                    كه آنک سپيده!

به آهی گفتند: كنون

                 به جمعيتِ خاطر

دل به دريای خواب می‌زنيم

كه حاجتِ نوميدانه

چنين معجز آيت

برآمد.

 

گزارش تصویری از تجمعات

گزارش تصویری از تجمعات

گزارش تصویری از تجمعات

 

میر حسین موسوی:

شور و شعور اجتماعی ملت ایران

در حافظه تاریخ خود بی‌عدالتی و

قانون‌شکنی در این انتخابات را

باور نخواهد کرد.

کیانوش انصاری بازدید : 127 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

ذهن بيكار يا فكر بيدار؟!

کیانوش انصاری

 

از ديرباز در اين سرزمين حاكمان تلاش داشتند تا با انتخاب بهترين روش و برنامه حكومت خود را استمرار ببخشند. استمرار حكومت براي خاندان خود و فرزندان و نوادگان و يا انديشه و مكتب خود. به عيان ديده مي شود همواره تلاش براي حفظ و يا بدست آوردن قدرت يا همان جنگ قدرت -چه به منظور حفظ آن براي اميال دنيوي و چه اخروي و چه معنوي- جامعه را دچار استبداد و دروغ و بي اخلاقي و بي آرماني و فساد و تبعيض كرده كه افراد در چنين جامعه اي استبداد زده و بي اعتماد به حاكمان و نخبگان خواهند بود. جماعتي كه به آنها القا مي شود كه نخبگان دزدند و در پي منافع خود و صداقت در شعار و شعور نخبگاني كه در پي قدرت هستند موضوعي خنده دار و بعيد از انتظار است، در جامعه ي اينچنيني گاه ديده مي شود كه قدرت طلباني كه براي كسب قدرت به تاييد افراد نيازمند هستند چون گداياني كه طلب ثروت مي كنند گدايي قدرت و ثروت مي كنند و به محض كسب آن اگر لازم باشد گوشت صاحبان مرده ي اين قدرت كه همان مردم هستند نيز چون گربه اي بي صفت مي خورند. اين منافع طلبي و قدرت گرايي شديد مديران و مسئولين كه از حاكمان خود به ارث برده اند ميراث قشر عادي جامعه شده و در كل جامعه اي بي آرمان و بي توجه به ظالم و مظلومي ساخته مي شود كه از همه ي  قهرمان ها مايوس و در پي منافع و عقده هاي خود است، جامعه اي كه از منطق ها بيزار و نا اميد و فراري است.

1- افراد در تمامي اتفاقات بزرگ و كوچك اجتماعي نه حتي به منافع كلي بلكه به شدت به منافع شخصي توجه مي كنند و تاثير مي گيرند و براي انتخاب يك موضوع راي و ديدگاه آنان خريدنيست.

2- مردماني كه نه سرپناهي دارند و نه اعتماد به كسي به راحتي فريب مي خورند و ضايع مي شوند.

در چنين جامعه اي آرمان گرايي و انباشت دغدغه ها براي افرادي كه صادقانه وارد اجتماع مي شوند گريز ناپذير است اما آيا نه اين است كه افرادي كه هنوز ايمان و اميدي دارند در تنهايي خود غرق در حسرت اجتماعي هستند كه آرزوي زنده بودنش ر دارند؟ افراد آرمان گرا و مبارز در اينچنين جامعه اي يا از قشر مرفه هستند كه بر حس ترس و نياز توانسته اند غلبه كنند يا قشر ضعيفي كه به تنگ آمده و گستاخ شده. در جامعه اي كه منافع گرايي و سر خم كردن حكم عقل هاي مايوس مي شود آرمانگرايي افراد قليل برخواسته از ذهن بيكار و بيمار آنان يا فكر بيدار آنانست؟  به راستي آرمان گرايان و مبارزان حقيقي در اين چنين جامعه اي افكاري بيدار دارند يا ذهن هاي بيكاري كه در سوي مشغله و كنكاش مي دوند و به اصطلاح نزديكي به آنان همانا و حذف از امكانات و منافع اجتماعي همانا

 

    حال و روز مردها را...

         گرگها چه قفسها مي سازند

 


گرگها خوب بدانند ، در این ایل غریب

گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز

گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند

توی گهواره چوبی، پسری هست هنوز

آب اگر نیست نترسید، که در قافله مان

دل دریایی و چشمان تری هست هنوز....

دکتر زهرا رهنورد

کیانوش انصاری بازدید : 137 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

در حالی که شاهدان عینی خبر از استقبال سرد از احمدی‌نژاد در مشهد می‌دهند، سایت‌های خبری اصولگرایی چون فارس و ایرنا، با انتشار عکس‌های قدیمی سفرهای استانی احمدی‌نژاد، سعی کردند این حقیقت تلخ را انکار و مخفی کنند.

با این حساب، اگر این عکس‌ها را واقعی فرض کنیم، از آنجا که به نوشته‌ی خبرگزاری فارس مسیر نیم ساعته‌ی فرودگاه تا حرم را در دو ساعت طی کرده، لابد باید علت تاخیر آقای رئیس دولت را نیز تعویض مکرر لباس (آن‌طور که عکس‌های خبرگزاری اصولگرا نشان می‌دهد) بدانیم!

Ahmadinejad-mashhad.jpg


عکس‌های زیر، گاف بزرگ خبرگزاری وابسته به جناح دولتی را فاش می‌کنند:

 

1117
1119
1121
1123
 
لطفن نظرـ انتقادـ یا پیشنهادت خودتون رو راجع به این پست و محتوای اون و یا وبلاگ بگید
کیانوش انصاری بازدید : 599 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

نویسنده: علامه محمد تقی جعفری

مولوی و جهان بینی ها

ناشر: موسسه تدوین آثار علامه جعفری

توضیحات:

مولوی و جهان بینی ها نوشته علامه محمد تقی جعفری

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 1.84 مگابایت

تعداد صفحات: 166

نوع فایل: PDF

 *** برای مطالعه این کتاب برنامه اجرا کننده آن را از این قسمت دانلود کنید.

 *** در صورت دانلود نشدن کتاب، بر روی Download راست کلیک کرده و گزینه ...Save Target As را انتخاب نمایید.


نویسنده: محسن متقی

روشنفکران اصلاح طلب دینی و مسئله جامعه مدنی

ناشر: آی آر پی دی اف

توضیحات:

روشنفکران اصلاح طلب دینی و مسئله جامعه مدنی

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 314 کیلوبایت

تعداد صفحات: 22

نوع فایل: PDF


نویسنده: محمدجواد غلامرضا کاشی

بحران در روشنفکری دینی

ناشر: آی آر پی دی اف

توضیحات:

بحران در روشنفکری دینی
محمدجواد غلامرضا کاشی در گفت وگویی با علی اصغر سیدآبادی

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 218 کیلوبایت

تعداد صفحات: 22

نوع فایل: PDF


نویسنده: مهدی امین رضوی

سهروردی و مکتب اشراق

ناشر: نشر مرکز

توضیحات:

سهروردی و مکتب اشراق نوشته مهدی امین رضوی

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 1.52 مگابایت

تعداد صفحات: 144

نوع فایل: PDF


نویسنده: امام محمد غزالی

تهـافت الفلاسفه

ناشر: انتشارات ثارالله

توضیحات:

تهافت الفلاسفه نوشته امام محمد غزالی ترجمه دکتر حسن فتحی

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 623 کیلوبایت

تعداد صفحات: 39

نوع فایل: PDF


نویسنده: مایکل ایچ لسناف

فیلسوفان سیاسی قرن بیستم

ناشر: نشر ماهی

توضیحات:

فیلسوفان سیاسی قرن بیستم نوشته مایکل ایچ لسناف

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 3.30 مگابایت

تعداد صفحات: 274

نوع فایل: PDF


نویسنده: ژرژ پلیتسر

اصول مقدماتی فلسفه

ناشر: آی آر پی دی اف

توضیحات:

اصول مقدماتی فلسفه نوشته ژرژ پلیتسر

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 924 کیلوبایت

تعداد صفحات: 147

نوع فایل: PDF


نویسنده: تونی بنت

فرمالیس و ماركسیسم (Formalism and Marxism)

ناشر: آی آر پی دی اف

توضیحات:

فرمالیس و ماركسیسم نوشته تونی بنت ترجمه سعید ساری اصلانی

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 3.0 مگابایت

تعداد صفحات: 400

نوع فایل: PDF


نویسنده: برتراند راسل

جهان بینی علمی

ناشر: انتشارات دانشگاه تهران

توضیحات:

جهان بینی علمی نوشته برتراند راسل ترجمه حسن منصور

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 26.58 مگابایت

تعداد صفحات: 267

نوع فایل: PDF


نویسنده: برتراند راسل

جهانی که من می شناسم

ناشر: آی آر پی دی اف

توضیحات:

جهانی که من می شناسم نوشته برتراند راسل ترجمه روح ا... عباسی

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 888 کیلوبایت

تعداد صفحات: 72

نوع فایل: PDF


نویسنده: علی صفایی حائری

نقدی بر فلسفه دین، خدا در فلسفه، هرمنوتیک کتاب و سنت

ناشر: آی آر پی دی اف

توضیحات:

نقدی بر فلسفه دین (هاسپرز) خدا در فلسفه (خرمشاهی) هرمنوتیک کتاب و سنت (مجتهد شبستری)

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 944 کیلوبایت

تعداد صفحات: 75

نوع فایل: PDF


نویسنده: ریچارد داوکینز

علم، توهم و گرایش به شگفتی

ناشر: آی آر پی دی اف

توضیحات:

علم، توهم و گرایش به شگفتی نوشته ریچارد داوکینز ترجمه امیر غلامی

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 91 کیلوبایت

تعداد صفحات: 9

نوع فایل: PDF


نویسنده: برتر اندراسل

چرا من مسیحی نیستم؟!

ناشر: آی آر پی دی اف

توضیحات:

کتاب چرا من مسیحی نیستم اثر برتراند راسل نویسنده فقید انگلیسی شامل یک سلسله افکار فلسفی خاص و نظریات شخصی نویسنده است. و ما ضمن اینکه نمیتوانیم غالب نظریات این نویسنده را که در بحث های فلسفی پیش کشیده تایید نمائیم فقط از لحاظ انتشار یک اثر فلسفی با حفظ امانت ترجمه آنرا تقدیم خوانندگان می کنیم زیرا معتقدیم که ابراز هرگونه نظر فلسفی ممکن است مربوط بوضع خاص هر محیط باشد.

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 3.18 مگابایت

تعداد صفحات: 265

نوع فایل: PDF


نویسنده: جعفر معروفی

برنگیختگان

ناشر: آی آر پی دی اف

توضیحات:

برنگیختگان نوشته جعفر معروفی

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 167 کیلوبایت

تعداد صفحات: 11

نوع فایل: PDF


نویسنده: دکتر فرزاد حمیدی

تحلیلی نو بر پارادوکس راسل و پیوستار

ناشر: سایت ادبی عروض

توضیحات:

تحلیلی نو بر پارادوکس راسل و پیوستار

 

زبان: فارسی

حجم کتاب: 731 کیلوبایت

تعداد صفحات: 51

نوع فایل: PDF

تعداد صفحات : 14

درباره ما
Profile Pic
لطفا فعلا از آدرس زیر استفاده بکنید...
مقالات آموزشی و دانلود نرم افزار www.ghalamyaz.com
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 398
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 38
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 410
  • بازدید ماه : 410
  • بازدید سال : 6,687
  • بازدید کلی : 69,908